سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام مهاجر
لینک های مفید
  • صفحه اصلی
  • ---------- ---------

     سیره معصومین، بهترین الگویی مبارزه شیعه

     شهادت امام کاظم تسلیت

    سیره ائمه معصومین(علیهم السلام) برای پیروان آن حضرات، بهترین الگو در زندگی سیاسی-اجتماعی و فرهنگی بوده و می باشد. شهید مطهری(ره) به مناسبت شهادت امام کاظم علیه السلام، سخنان حکیمانه ای در این زمینه دارد که به صورت خلاصه مرور می کنیم.

     

    « همه ائمه اطهار علیهم السلام به استثنای وجود مقدس حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه که در قید حیات هستند، شهید از دنیا رفته‏اند، هیچ کدام از آنها با مرگ طبیعی و با اجل طبیعی و یا با یک بیماری عادی از دنیا نرفته‏اند، و این یکی از مفاخر بزرگ آنهاست. اولاً خودشان همیشه آرزوی شهادت در راه خدا را داشتند که ما مضمون آن را در دعاهایی که آنها به ما تعلیم داده‏اند و خودشان می‏خوانده‏اند می‏بینیم   .»


    « علی علیه السلام می‏فرمود: من تنفر دارم از اینکه در بستر بمیرم، هزار ضربت ‏شمشیر بر من وارد بشود بهتر است از این که آرام در بستر بمیرم. و ما هم در دعاها و زیاراتی که آنها را زیارت می‏کنیم یکی از فضائل آنان را که یادآوری می‏کنیم همین است که آنها از زمره شهدا هستند و شهید از دنیا رفته‏اند. [چنانکه در] زیارت جامعه کبیره می‏خوانیم: «انتم الصراط الاقوم و السبیل الاعظم و شهداء دار الفناء و شفعاء دار البقاء» شما راست‏ترین راهها و بزرگترین شاهراهها هستید. شما شهیدان این جهان و شفیعان آن جهانید.»

     

    « در اصطلاح، «شهید» لقب وجود مقدس امام حسین علیه السلام است و ما معمولا ایشان را به لقب ‏«شهید» می‏خوانیم: «الحسین الشهید». همان طور که لقب امام صادق را می‏گوییم‏ «جعفر الصادق‏» و لقب امام موسی بن جعفر را می‏گوییم‏ «موسی الکاظم‏»، لقب سید الشهداء «الحسین الشهید» است. ولی این بدان معنی نیست که در میان ائمه ما تنها امام حسین است که شهید است. همان طور که اگر موسی بن جعفر را می‏گوییم‏ «الکاظم‏» معنایش این نیست که سایر ائمه کاظم نبوده‏اند (8) ، یا اگر به امام رضا می‏گوییم «الرضا» معنایش این نیست که دیگران مصداق‏ «الرضا» نیستند، و یا اگر به امام صادق می‏گوییم: «الصادق‏» معنایش این نیست که دیگران العیاذ بالله صادق نیستند، همچنین اگر ما به حضرت سید الشهداء علیه السلام می‏گوییم ‏«الشهید»، معنایش این نیست که ائمه دیگر ما شهید نشده‏اند.»

     

     

    [سوال این است که:] «سایر ائمه چرا شهید شدند؟ آنها که تاریخ نشان نمی‏دهد که در مقابل دستگاههای جور زمان خودشان قیام کرده و شمشیر کشیده باشند، آنها که ظاهر سیره‏شان نشان می‏دهد که روششان با روش امام حسین متفاوت بوده است. بسیار خوب، امام حسین شهید شد، چرا امام حسین شهید بشود؟ چون قیام نمود. چرا امام سجاد شهید شد؟ چرا امام باقر و امام صادق و امام کاظم شهید شد؟و همین طور سایر ائمه.»

     

    «جواب این است: اشتباه است اگر ما خیال کنیم روش سایر ائمه با روش امام حسین در این جهت اختلاف و تفاوت داشته است. برخی این طور خیال می‏کنند، می‏گویند: در میان ائمه، امام حسین بنایش بر مبارزه با دستگاه جور زمان خود بود ولی سایر ائمه این اختلاف را داشتند که مبارزه نمی‏کردند. اگر این جور فکر کنیم سخت اشتباه کرده‏ایم. تاریخ خلافش را می‏گوید و قرائن و دلایل همه بر خلاف است. بله، اگر ما مطلب را جور دیگری تلقی کنیم، که همین جور هم هست، هیچ وقت ‏یک مسلمان واقعی، یک مؤمن واقعی-تا چه رسد به مقام مقدس امام- امکان ندارد که با دستگاه ظلم و جور زمان خودش سازش کند و واقعا بسازد، یعنی خودش را با آن منطبق کند، بلکه همیشه با آنها مبارزه می‏کند. تفاوت در این است که شکل مبارزه فرق می‏کند. یک وقت مبارزه علنی است، اعلان جنگ است، مبارزه با شمشیر است.»

     

    « این یک شکل مبارزه است. و یک وقت، مبارزه هست ولی نوع مبارزه فرق می‏کند. در این مبارزه هم کوبیدن طرف هست، لجنمال کردن طرف هست، منصرف کردن مردم از ناحیه او هست، علنی کردن باطل بودن او هست، جامعه را بر ضد او سوق دادن هست،ولی نه به صورت شمشیر کشیدن.»

     

    « این است که مقتضیات زمان در شکل مبارزه می‏تواند تاثیر بگذارد. هیچ وقت مقتضیات زمان در این جهت نمی‏تواند تاثیر داشته باشد که در یک زمان سازش با ظلم جایز نباشد ولی در زمان دیگر سازش با ظلم جایز باشد. خیر،سازش با ظلم هیچ زمانی و در هیچ مکانی و به هیچ شکلی جایز نیست، اما شکل مبارزه ممکن است فرق کند. ممکن است مبارزه علنی باشد، ممکن است مخفیانه و زیر پرده و در استتار باشد. تاریخ ائمه اطهار عموما حکایت می‏کند که همیشه در حال مبارزه بوده‏اند. اگر می‏گویند مبارزه در حال تقیه، [مقصود سکون و بی تحرکی نیست]. «تقیه‏» از ماده‏«وقی‏»است، مثل تقوا که از ماده ‏«وقی‏» است. تقیه معنایش این است: در یک شکل مخفیانه‏ای، در یک حالت استتاری از خود دفاع کردن، و به عبارت دیگر سپر به کار بردن، هر چه بیشتر زدن و هر چه کمتر خوردن، نه دست از مبارزه برداشتن، حاشا و کلا.»

     

    « روی این حساب است که ما می‏بینیم همه ائمه اطهار این افتخار را-آری این افتخار را-دارند که در زمان خودشان با هیچ خلیفه جوری سازش نکردند و همیشه در حال مبارزه بودند. شما امروز بعد از هزار و سیصد سال- و بیش از هزار و سیصد سال، یا برای بعضی از ائمه اندکی کمتر: هزار و دویست و پنجاه سال، هزار و دویست و شصت‏سال، هزار و دویست و هفتاد سال-می‏بینید خلفایی نظیر عبد الملک مروان (از قبل از عبد الملک مروان تا عبد الملک مروان، اولاد عبد الملک، پسر عموهای عبد الملک، بنی العباس، منصور دوانیقی، ابو العباس سفاح، هارون الرشید، مامون و متوکل) از بد نام‏ترین افراد تاریخند.»

     

    « در میان ما شیعه‏ ها که قضیه بسیار روشن است، حتی در میان اهل تسنن، اینها لجنمال شده‏اند. چه کسی اینها را لجنمال کرده است؟ اگر مقاومت ائمه اطهار در مقابل اینها نبود، و اگر نبود که آنها فسقها و انحرافهای آنان را برملا می‏کردند و غاصب بودن و نالایق بودن آنها را به مردم گوشزد می‏نمودند.»

     

    « آری اگر این موضوع نبود، امروز ما هارون و مخصوصا مامون را در ردیف قدیسین می‏شمردیم. اگر ائمه، باطن مامون را آشکار نمی‏کردند و وی را معرفی کامل نمی‏نمودند، مسَلَّم او یکی از قهرمانان بزرگ علم و دین در دنیا تلقی می‏شد.»

     

    « بحث ما در موجبات شهادت امام موسی بن جعفر علیهما السلام است. چرا موسی بن جعفر را شهید کردند؟ اولا اینکه موسی بن جعفر شهید شده است از مسلمات تاریخ است و هیچ کس انکار نمی‏کند. بنا بر معتبرترین و مشهورترین روایات، موسی بن جعفر علیه السلام چهار سال در کنج‏سیاهچالهای زندان به سر برد و در زندان هم از دنیا رفت، و در زندان، مکرر به امام پیشنهاد شد که یک معذرتخواهی و یک اعتراف زبانی از او بگیرند، و امام حاضر نشد. این متن تاریخ است.»

    ---------------------

    لذا به این نتیجه می رسیم که مبارزه را باید همسو و هماهنگ با وضعیت سیاسی-نظامی روز، به روز نمود. بنا بر این امروز برای علما ما، بهترین مبارزه، تقویت علمی حوزه های علمیه تشیع در افغانستان می باشد که می باید بنیه علمی طلاب و روحانیون را تقویت نموده و آثار مکتوب علمی روز را که جواب گوی زندگی عصری مردم باشد را گسترش دهند، همانند امام صادق علیه السلام.

     

    خوشبختانه تقویت بنیه علمی حوزه علمیه، دو چیز بیشتر لازم ندارد: الف: تأمین معیشت طلاب و روحانیون؛ ب: تهیه کتاب؛ چون تنها راهی پیشرفت علمی حوزهای علمیه ، با درس گرفتن و خواندن کتاب تأمین می شود و بس، زیرا تجربه تهیه شدن نرم افزارهای نور، نتوانسته است طلاب و روحانیون را شیخ انصاری و صاحب کفایه ووو بار بیاورد.

     

     


    [ یکشنبه 03/11/7 ] [ 10:39 صبح ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]
    .: Weblog Themes By WeblogSkin :.
    درباره وبلاگ

    دوستان! چند سالی در کشور خودم به نام افغانستان آواره تر از دیار دگرانم، حال این معنی را بر خویش دارم می­ قبولانم که برای مردم ما هجرت، سفر دور درازی است که انتهای آن محکمه عدل الهی است. لذا هروقت دلم از نا مردمی ها و نامردی های اطرافیان و سران بی سر و حاکمان متعصب سود جویِ کشورم ... می گیرد سراغ « سلام مهاجر » رفته دل نوشته های که قطرات دریای دل گرفتگی های هجران همیشه خانه بدوشی هست را باشما در میان می گذارم . باری عزیزان؛
    این جهان همچون درخت است‏ اى کرام
    ما بر او چون میوه‏ هاى نیم خام سـخـتـگـیرى و تـعـصـب خـامى است
    تا جنینى کار خون آشامى است
    موضوعات وب
    آرشیو مطالب
    امکانات وب


    بازدید امروز: 143
    بازدید دیروز: 45
    کل بازدیدها: 572622
    تماس با ما