سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام مهاجر
لینک های مفید
  • صفحه اصلی
  • ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    شناخت زمان و مردم

    مبلّغ اگر رمز موفقیت خود را دنبال می کند و می خواهد بیشتر و بهتر موفق باشد، باید به این نکات نیز توجه داشته باشد:

    1- شناخت زمان (بصیرت زمانی)

    مبلّغ باید بداند در چه مرحله ای از حیات بشری زندگی می کند و نیازهای انسان امروز چیست تا از قافله ی زمان عقب نماند. مبلّغ باید پیشتر از مردم حرکت کند؛ آگاهی اش نسبت به آنچه برای مردم ضرورت است، از نخبه گان مردم هم بیشتر باشد تا چه رسد به غیر آنان توجه و عمل به این نکته، مبلّغ را بر حرکت قافله ی تندروِ پیشرفت های اجتماعی زمانه، سواری می کند لذا رمز موفقیت را می یابد و به کار می بندد.

    پیامبر (ص) در باره شناخت زمان می فرماید: " علی العاقل ان یکون بصیراً بزمانه مقبلاً علی شأنه ..."

    2- شناخت مردم عصر خود

    این نکته به روانشناسی اجتماعی جامعه ها و مردم بر می گردد که در این زمینه نیز مبلّغ باید به اندازه ی نیاز خود و راه تبلیغی که برگزیده است، اطلاعات و آگاهی های لازم را کسب نماید که وقتی بر کرسی سخنوری تکیه می زند، مخاطبان او گمان نکنند در علام رؤیا به استماع سخنرانی یک قرن قبل و ... می پردازند؛ نباید سخنران مثل اصحاب کهف باشد که تازه از خواب چندین ساله بیدار شده و از همه جا بی خبر بودند، با بضاعت دوران خود، نتوانستند وارد معامله ی روز شوند. یا باید خود را به زمان رساند و مردم زمان ر نیز شناخت، یا باید به غار برگشت و برای همیشه ساکت ماند و به خواب ابدی فرو رفت.

    امام علی (ع) در سفارش به فرزندش امام حسن (ع) می فرماید: « ... لابد للعاقل ان ینظر فی شانه فلیحفظ لسانه و لیعرف زمانه» انسان عاقل مجبور است در شأن و جایگاه خود بنگرد، بنابر این زبان خود را باید نگهدارد و زمان خود را باید بشناسد.

    منبع: برگرفته از کتاب «اخلاق تبلغی»؛ ص:201- 202 نصرت الله جمالی

    ناشر: انتشارات مهدیه

    ورایش دوم

    مشکلات سخنرانی بروز!

    ... البته سخنرانی بروز بدهی است که برای خودش به صورت طبیعی مشکلات و سختی های دار؛ از قبیل مطالعه وافر و برسی نیازهای محیط و مردم محل تبلیغ ... ولی "مشکلات سخنرانی بروز" را که مورد برسی قرار می گیرد، مشکلات فوق الذکر نمی باشد! مسائل و مشکلات است که برای شما شاید غیر قابل پیش بینی باشد!. وقت که شما در محفلی یا مسجدی، بعد از برسی نیازهای مردم و جوانان آن محیط و محل انجام می دهید، مشکلات ذیل برای شما قابل پیش بینی است:

    الف: تعداد زیادی هستند که نسبت به مسائل روز، نیازهای جوانان و زنان ... بدورند، و طرح چنین مسائلی را حتی از شأن و مقام منبر و مسجد بدور می شمارند؛

    ب: بیشتر مشکلات، تعارض منافع است. چه بسا سخنرانی شما با منافع واقعی یا خیالی برخی آدم های سود جو روبرو می شوید.

    ج: حسادت های هم نوعان و هم صنفان شماست. هرگاه هم نوعان و هم طرازان شما حس کنند که سخنرانی و نوشته های شما، برای جوانان مردم مورد توجه قرار گرفته است، از راهای مختلفی کارهای شما را کوچک جلوه داده و حتی مورد اتهامات قرار می گیرید که غیر قابل پیش بینی خواهد بود؛

    د: دولت است که ممکن به سراغ شما آمده و متهم به جاسوسی فلان کشور مؤسسه کند! و بدانید که این اطلاعات و احساس خطر را از ناحیه نزدیکان و حتی بستگان بدست آورده باشد.


    [ یکشنبه 89/11/24 ] [ 3:2 عصر ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]

    چهار نکته از چهار کتاب

    پیامبری نه شاهی!

    عمربن خطّاب به نزد پیامبر (ص) آمد، و او را بر حصیری خوابیده دید. و نقش حصیر بر بدننش مانده. عمر در آن باره با پیامبر گفت. و او (ص) گفت: آهسته تر! این، پادشاهی نیست! پیامبری است.

    در حدیث حتماً لفظ "ملک" استفاده شده است چونکه شاهی درست است، نه پادشاهی. زیرا "پاد" یعنی "ضد" و پیامبری در حقیقت نوعی ضدیت با شاهی دارد ولی در ترجمه شاه و پاد شا را یکی می گیرند. پادشاهی یعنی ضد شاه، سلسله های حکومتی هریک ضد قبلی بوده اند لذا برای سلسله بعدی مثل نادر شاه که چون ضد صفویه بود پادشاه بود و تا حکومتش بر قرار بود شاه بود.

    دستگاه پیامبری چون خوی و خصلت شاهانه نداشت یک نوع پادشاهی است.

    از پیامبر اکرم (ص) نقل شده "ان اشنع الکلام عندی الملک الملوک" بدترین کلام نزد من شاهنشاهی است؛ چون این واژه برازنده خداوند متعال است نه حاکمان زمینی.

     منبع: بر گرفته شده از کتاب، اندرز نامه؛ نصرت الله جمالی

    ناشر: انتشارات مبارک

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------

    مقصر یابی

    بعضی از جدال ها در باره موضوعی برای کشف عیب و اشکال می باشد تا بدانیم نقص کار از کجا و چه کسی مقصر است؛ به عبارت بهتر در یابیم، چه کسی نسبت به وظیفه ای که داشته، کوتاهی نموده است؟

    در جنگ احد، پس از این که شکست بر مسلمانان پدید آمد، سرو صدا بلند شد، منافقان هم درور گرفتند که اگر این ها حق بودند، شکست نمی خوردند؛ عده ای نیز انتظار داشتند که چون اسلام آورده اند، خداوند در همه حال به آنان کمک کند و در حقیقت گناه را به گردن خداوند متعال می انداختند و نماینده ی خدا، پیامبر اکرم (ص) مورد هجمه ی تبلیغاتی مخالفان و معاندان قرار گرفت.

    خداوند بر این برخورد غیر منطقی، پاسخ می دهد: از هم گسختگی و فشل، درگیری و نزاع شما با یکدگر، عامل شکستتان در این نبرد می باشد: لقد صدقکم الله وعده اذ تحسنوّنهم باذنه حتّی اذا فشلتم و تنازعتم فی الامر و عصیتم من بعد ما أرایاکم ما تحبّون ... یعنی خداوند وعده ای خود را به شما (در باره پیروزی بر دشمن در احد) تحقق بخشید! در آن هنگام (آغاز جنگ) که دشمنان را با اجازه ی او در نبرد در مانده می کردید (یا به قتل) می رساندید. تا این که سست شدید و (در عدم اطاعت از پیامبر برای جمع کردن غنیمت و ماندن در جایگاه حساس عقبه ی احد)، باهم به نزاع پرداختید؛ و بعد از آن که آن چه دوست داشتید، به شما نشان داد، نافرمانی کردید ...

    این آیه با کنایه، خودِ مسلمانان را مقصر میداند که بر اثر نافرمانی خداوند متعال، آن چه را که نمی خواستند، بر سرشان آمد و در آیه ی دیگر با صراحت لهجه، مصیبت های وارده بر آنان را از خودشان می شمرد: " أولمّا أصابکم مصیبة قد أصبتم مثلیها قلتم أنّی هذا قل هو من عند أنفسکم إنّ الله علی کلّ شیء قدیر" آیا هنگامی که مصیبتی ( در جنگ احد) به شما رسید، - در حالی که دو برابر آن در جنگ بدر بر دشمن وارد ساخته بود،- گفتید: "این مصیبت از کجاست؟" بگو: " آن از خود شماست" خداوند بر هر چیزی قادر است ( و می توانست بدون جنگ پیروزی را نصیب پیامبر نماید. (آلعمران/ 165 )

    منبع: بر گرفته شده از کتاب، گفتمان در قرآن؛ ص: 94- 96؛  نصرت الله جمالی

    ناشر: انتشارت مبارک

     

    تقصیر و کوتاهی کردن در مسئولیتی؛ یعنی نقص، عیب که مساوی با بی مدیریتی و کمکاری است. برای آن که چنین عیب بر او وارد نشود، تلاش می کند، تقصر را به گردن کسی دیگر انداخته و غیر از خودش را مقصر معرفی کرده و شکست و عیب و نقص را به گردن آن عوامل برونی بگذارد؛ که به این عمل در روان شناسی "فرا افگنی" اطلاق می شود.

    بداهتاً آنچه از عمل فوق بدست می آید، آن است که عیب و نقص کار رفع نمی شود، شکست و صدمات بارها تکرار و چه نقطه بحرانی و غیر قابل جبران میرسد. "فراافگنی" یعنی راننده که راه گم کرده است، در مسیر خلاف مقصد به سرعت بیشتر براند تا راه را پیدا کند و به مقصد برسد! که نه تنها به هدف نمیرسید که از او دورتر و دورتر می شود.

    --------------------------------------------------------------------------------------

    روش های پسندیده ی مناظره

    جناب حجة الاسلام و المسلمین حاج آقی نصرت الله جمالی، در کتاب "روش گفتما یا مناظره"؛ در گام اول "مناظره" را لغت یابی نموده و سپس از آن تعریف ارائه نموده است که در خور اهمیت می باشد. ولی با اهمیت تر از آن توجه مؤلف به این نکته است که می نوسد:

    "به نظر می رسد نکته ای را که در توضیح مناظره فراموش کرده اند. "مشارکت" دو نفر یا دو گروه در باره ی چیزی است که می خواهند برای شان روشن شود... تا حقیقت آن آشکار شود به عبارت دیگر باهم و همراه هم، نکات پنها و نا روشن موضوعی را کشف می کنند و آن وقت که مطلب برایش مشخص می شود می پذیرد. بنابر این "مناظره" علاوه بر معنای مشارکت و بحث و گفت و گو باهم، معنای دیگری در نفس خودش دارد، این است که در نهایت، دو طرف بحث، از لحاظ فکری و عقدتی در موضوع مورد بحث، باید به یک نتیجه مشترک برسند.

    ابزار مناظره

    مؤلف محترم، بعد از تعریف و هدف "مناظره" ابزار یک مناظره مفید و هدف مند را بر می شمارد:

    الف: علم؛

    ب: حلم؛

    ج: مهارت.

    هدف مناظره

    هدف عالی در مناظره "شبه سازی" است. در مناظره هریک گمان می کنند که مسیر حق را می پیمایند و در صدد بر می آیند تا طرف مقابل را همانند خود نمایند؛ لذا قدم به قدم و اندیشه های او را از ذهنش پاک می کند و جایگزین آن را برایش مطرح می نمایند، تا عقایید او را تغییر داده و هم عقیده ی خود کند.

    روش های پسندیده ی مناظره

    در بیان "روش های پسندیده مناظره" نکات ذیل را فهرست می نماید:

    1- شناخت فکر و روحیه

    2- گفتار ناصحانه

    پیامبران از در "ستیزه جویی و خصومت" با مردم وارد گفت و گو نمی شدند بلکه به طور "دلسوزانه" جهت هدایت مردم، به آنچه صلاح آنان در آن وجود داشت، سخن می گفتند. قرآن این روش پیامبران را، با واژهی "نُصح" مطرح کرده است. لذا مناظره گر باید از آن به عنوان یک أسوه ای پایدار و همیشگی استفاده کند... .ص:27 همان کتاب

    3- حق پذیری

    4- ادب در گفتار

    5- حد سخن

    6- عدم شتاب در گفتار

    7- مجال گفتار

    8- چهره بشاش

    9- احترام

    10- پرهیز از خود نمایی

    11- خشم و غضب نداشتن

    12- عدم تنفر و کینه

    13- عدم تبکیت

    14- عدم استفاده از واژه های نامأنوس

    15، 16، ...

    17- چراغ برای تاریکی نگهدار

     

    منبع: کتاب؛ روش گفتمان یا مناظره؛  نصرت الله جمالی

    ناشر: انتشار ات مهدیه


    [ یکشنبه 89/11/24 ] [ 3:0 عصر ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]

    اهمیت صله رحم در اسلام
    صیلة رحم چیست؟ 
     در لغت:
    صله رحم: محبت و سلوک داشتن با خویش و اقربا. شریک گردانیدن خویشان و پیوستگان را با خود در خیرات دنیوی.
    "رحم" در اصل به معنی "جایگاه جنین" در شکم مادر است، سپس این تعبیر به تمام خویشاوندان اطلاق شده است، به خاطر آن که از رحم واحدی نشأت گرفته اند.
    صله به معنای وصل است، و در اصطلاح به ارتباط و احسان و اظهار عطوفت و رعایت حال دیگران گفته می‌شود.
    اسلام نسبت به صله رحم و کمک و حمایت و محبت نسبت به خویشاوندان اهمیت فوق العادة ای قائل شده است و قطع رحم و بریدن رابطه از خویشاوندان و بستگان را شدیداً نهی نموده است. از نظر شرعی امر بسیار ناپسندی به شمار می‌رود؛ به طوری که در روایات چنین آمده است: "اگر نزدیکان شما ارتباط خود را با شما قطع کردند، شما وصل کنید؛ زیرا گناه قاطع رحم بسیار عظیم است".
    اهمیت صله رح تا آنجاست که پیامبر اسلام ص می فرماید : پیوند با خویشاوندان شهر ها را آباد می سازد، و بر عمر ها می افزاید هر چند انجام دهندگان آن از نیکان هم نباشند.
    در سخنان امام صادق ع می خوانیم: « صل رحمک ولو بشربة من ماء و افضل ما یوصل به الرحم کف الذی عنها»  پیوند خویشاوندی خویش را حتی با یک جرعه ای آب محکم کن و بهترین راه برای خدمت به آنان این است که (حد اقل) از تو آزار و مزاحمتی نبینند.
    زشتی و گناه قطع رحم به حدی است که امام سجاد ع به فرزند خود نصیحت می نماید که از مصاحبت با پنج طائفه بپرهیزد، یکی از آن پیج گروه کسانی هستند که قطع صله رحم می کرده اند،چون در سه جای قرآن آنها را ملعون و دور از رحمت خدا شمرده است.
    سه گروه هست که وارد بهشت نمی شود: کسی که شراب استفاده کند، و ساحر و کسی که قطع صله رحم کرده باشد.
    کوتاه سخن این که : قرآن نسبت به قاطعان رحم و برهم زنندگان پیوند خویشا وندی تعبیرات شدیدی دارد، و احادیث اسلامی نیز آنها را سخت مذمت کرده است.
    از پیامبر پرسیدند: مبغوص ترین عمل در پیشگاه خداوند کدام است؟  در پاسخ فرمود: "شرک به خدا".
    پرسیدند بعد از آن؟ فرمود: "قطع رحم".

    علت این که اسلام نسبت به نگهداری و حفظ پیوند خویشاوندی این همه پافشاری کرده این است که همیشه برای اصلاح، تقویت، پیشرفت تکامل و عظمت بخشیدن به یک اجتماع بزرگ، چه از نظر اقتصادی یا نظامی، و چه از نظر جنبه های معنوی و اخلاقی باید از واحد های کوچک آن شروع کرد، با پیشرفت و تقویت تمام واحد های کوچک، اجتماع عظیم، خود به خود اصلاح خواهد شد.
    زیرا تقویت بنیه افرادی را توصیه می کند که خون شان در رگ و پوست هم در گردش است، اضای یک خانواده اند، و پیداست هنگامی که اجتماعات کوچک خویشاوندی نیرومند شد، اجتماع آنها نیز عظمت می یابد و از هر نظر قوی خواهد شد، شاید حدیثی که می گوید : "صله رحیم باعث آبادی شهر ها می گردد" به همین معنی اشاره باشد.
    موجبات مرگ و فقر  (اصولکافی ج4؛ ص46- 48 )
    امام صادق(ع) توصیه نمود که از حالقه بی پرهزید که مردان را می میرانت!. برخی از اصحاب پرسیدند؛ ای فرزند رسول الله، حالقه چیست؟ حضرت پاسخ داد: آن قطع صله ارحام (قطع رابطه با بستگان و خویشاوندان) است.
    * بعضی از اصحاب امام صادق(ع) می گوید: من به حضرت عرض کردم: برادران و عموزادگانم خانه ام را بر من تنگ کرده و از همه آن خانه مرا به یک اتاق آن پناهنده کرده اند، و من چنانچه در این باره اقدام کنم (یعنی به حکومت مراجعه) آنچه در دست آنها است بی گیرم؟
    می گوید: آن حضرت فرمود: "اصبر فان الله سیجعل لک فرجاً" صبر کن، بزودی خداوند خداوند برایت فرج و گشایش قرار می دهد.
    من منصرف شدم، و وبایی در سال صدو سی و یک بیامد و به خدا سوگند همگی آنها مردند و یک نفر از آنها باقی نماند.
    می گوید : نزد امام صادق (ع) رفتم. همین که بر آن حضرت وارد شدم، فرمود: "ما حال اهلبیتک؟" حال اهل خانه ات چطور است؟ عرض کردم: به خدا سوگند همه آنها مردند، و یک نفر از آنها باقی نمانده است.
    حضرت فرمود: مرگ آنها به خاطر آن کار بود که با تو کردند و مجازات شدند، آنهم چیزی نبود چز قطع صله رحم؛ آیا دوست داشتی آنها زنده بودند، حال آن که بر تو تنگ گرفته بودند؟
    گفتم: آری به خدا سوگند.

    کسانی که زود مجازات می شوند
    رسول اکرم(ص) به علی (ع) فرمود: یا علی! چهار کس به زودی گرفتار عقوبت و مجازات می شوند:
    کسی که به او نیکی کنی و نیکی تو را با بدی جواب دهد؛
    کسی که به او بدی نکنی و او به تو ستم و ظلم روا دارد؛
    کسی که به او معاهده ای (تعهدی قول قرار بیبندی) بر قرار کنی و تو به عهد خو وفا نمایی و پایبند باشی و او با تو خیانت کرده به تعهدات خود پایبندی نکند؛
    کسی که او با اقرباء و خویشاوندان رفت و آمد نماید و آنها قطع رحم و روابط کنند.(از وصایایی پیامبر عظیم الشأن به علی(ع)؛ از کتاب "هفت آسمان جوانی؛ش5 ؛ص89")
    مجازات گناهان حتمی قبل از مرگ
    * امام باقر(ع) میفرماید: در کتاب امرالمؤمنین (ع) آمده است که: سه خصلت که هر کس داشته باشد، نمی میرد، مگر آن که مجازات آنها را در دنیا بی چشد و بکشد. که عبارتند از: ستمگری، قطع صله رحم و قسم دروغ، که قسم دروغ مبارزه با خداست. بهترین اطاعت و عبادت که ثواب و پاداش آن را زود در یافت می شود، صله رحم با خویشاوندان می باشد. چه بسیار اقوام که بدکارند و از حق روی گردان، چون با بستگان شان صله رحم دارند، اموال شان رشد می کنند و ثروت می شوند. بدرستی که قسم دروغ، و قطع صله رحم، خانه ها را اهلش خالی و بی خانمان کنند، و خویشاوندان را از ریشه برکنند و مایه قطع نسل گردد.
    این جا خشم نکن
     شخصی خدمت امام صادق (ع) آمد و از اقارب و خویشان خودش شکایت کرد، حضرت فرمود: خشمت را فروبر و این کار را دائماً انجام بده. آن شخص گفت: یابن رسول الله ولی آنها دست آز ازار من برنمیدارند. حضرت فرمو: آیا می خواهی توهم مثل آنها باشی که خداوند به تو نظر رحمت ننماید؟!
    امام صادق(ع) فرموده اند: ای میسّر! گمان می‌کنم تو زیاد به اقوامت رسیدگی می‌کنی؟ میسّر گفت: بله؛ من وقتی در بازار کار می‌کردم و دو درهم مزد می‌گرفتم، یک درهم آن را به عمّه‌ام می‌دادم و یک درهمش را به خاله‌ام. امام فرمودند : به خدا قسم اجل تو دو بار فرا رسید، ولی هر بار تأخیر افتاد.

    این جا قطع ارتباط نکن
    عن ابی عبد الله (ع): لاتقطع رحمک و إن قطعک!
    از امام صادق (ع): با بستگانت قطع رابطه نکن و گرچند با تو قطع رابطه کند.
    این کار موجب فقر و مرگ می شود
    قال علی (ع) : اذا قطعوا الارحام جعلت الاموال فی اید الاشرار!.
     زمان که قطع صله رحم بوجود بیاید، مال و ثروت بدست اشرار میافتد!.
    توضیح علامه مجلسی: این این مسأله به تجربه رسیده است و دلیلش هم کاملاً روشن می باشد، هنگام که مخاصمه و نزاع و کشمکش بین بستگان به وجود بیاید، الزاماً به حکام جور و ظلمه به مرافعه و شکایت و دعوا میروند، لذا برای برنده شدن علیه همدیگر رشوه پرداخت خواهند کرد، بدین وسیله اشرار و مفسدان را بر اموال و خود شان مسلط می گردانند.
    ===========
    کن، و با آن کس که از تو قطع کرده بپیوند، و آن را که به تو ظلم کرده ببخش؛ و اگر چنین کنی خداوند پشتیبان تو خواهد بود".
    رسول خدا فرمودند: "آیا می‌خواهید بگویم بهترین اخلاق دنیا و آخرت چیست؟
    گفتند: بله یا رسول الله! فرمودند: "اخلاق کسی است که با آن کس که از او بریده آشتی کند، و به آن کس که او را محروم کرده ببخشد، و آن را که بر او ستم کرده ببخشاید. و هر کس بخواهد مرگش به عقب بیفتد و روزی اش فراوان شود، باید تقوای الهی را پیشه سازد و صله رحم کند."
    به رسول خدا عرض کردند: بهترین صدقه کدام است؟ فرمود: "صدقه به خویشاوندی که دشمنی شما را در دل داشته باشد. پس صله رحم به خویشان، عام است و حتی بدخواهان را نیز شامل می‌شود."
    شخصی به رسول خدا(ص) عرض کرد: من اقوامی دارم که به آنها احسان می‌کنم ولی آنها مرا اذیّت می‌کنند. می خواهم دیگر کاری به آنها نداشته باشم. امام فرمودند: "در این صورت خداوند همه شما را رها می کند". عرض کرد: پس چه کنم؟ امام فرمود: "به آن کس که تو را محروم ساخته بخشش کن، و با آن کس که از تو قطع کرده بپیوند، و آن را که به تو ظلم کرده ببخش؛ و اگر چنین کنی خداوند پشتیبان تو خواهد بود".
    رسول خدا فرمودند: "آیا می‌خواهید بگویم بهترین اخلاق دنیا و آخرت چیست؟
    گفتند: بله یا رسول الله! فرمودند: "اخلاق کسی است که با آن کس که از او بریده آشتی کند، و به آن کس که او را محروم کرده ببخشد، و آن را که بر او ستم کرده ببخشاید. و هر کس بخواهد مرگش به عقب بیفتد و روزی اش فراوان شود، باید تقوای الهی را پیشه سازد و صله رحم کند."


    [ دوشنبه 89/11/18 ] [ 11:47 عصر ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]


    .: Weblog Themes By WeblogSkin :.
    درباره وبلاگ

    دوستان! چند سالی در کشور خودم به نام افغانستان آواره تر از دیار دگرانم، حال این معنی را بر خویش دارم می­ قبولانم که برای مردم ما هجرت، سفر دور درازی است که انتهای آن محکمه عدل الهی است. لذا هروقت دلم از نا مردمی ها و نامردی های اطرافیان و سران بی سر و حاکمان متعصب سود جویِ کشورم ... می گیرد سراغ « سلام مهاجر » رفته دل نوشته های که قطرات دریای دل گرفتگی های هجران همیشه خانه بدوشی هست را باشما در میان می گذارم . باری عزیزان؛
    این جهان همچون درخت است‏ اى کرام
    ما بر او چون میوه‏ هاى نیم خام سـخـتـگـیرى و تـعـصـب خـامى است
    تا جنینى کار خون آشامى است
    موضوعات وب
    آرشیو مطالب
    امکانات وب


    بازدید امروز: 117
    بازدید دیروز: 21
    کل بازدیدها: 546960
    تماس با ما