سلام مهاجر | ||
#شهادت_بزرگ_دوم_رسول_الله ص تسلیت باد
![]() این حدیث معروف « حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ » از مشهورترین سخنان رسول اکرم در مورد امام حسین (ع) از طریق شیعه و اهل سنت در منابع حدیثی نقل شده است. این روایت در کتابهای متعدد از طریق علمای شیعه مانند کامل الزیارات ابن قولویه و ابن حبان از اهل سنت وارد شده توثیق گردیده است.
جعفر بن محمد بن قولویه، این حدیث را در کامل الزیارات از دو طریق، با سند متصل آورده است:
حدیث اول: "قَالَ رَسُولُ اللَّه ص حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً حُسَیْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاط".
حسین از من است و من از حسینم، خداوند دوست بدارد کسی را که حسین را دوست بدارد. حسین نوهای از نوادگان است." (ابن قولویه، چ1356، نص، ص52)
مشروح حدیث به اشکال دیگر و در جریانهای مختلفی از رسول اکرم (ص) تکرار شده است؛ یعنی این حدیث یک بار به زبان پیامبر ص جاری نشده است، بلکه در موارد مختلفی بخاطر اهمیت آن تکرار شده است.
نکته اول: وقت حدیث فوق را که در شأن و مقام امام حسین ع از رسول اکرم صادر شده در کنار حدیث مشهور « فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَی اللَّهَ...» که در شان و مقام دخترش فاطمه الزهر س مادر امام حسین ع وارد شده است، بگذاریم و مقایسه نماییم ، حدیث « حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ ...» سنگینی می نماید، زیرا نسبت به حضرت فاطمه س می فرماید « فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی...» فاطمه پاره تن من است، هر کسی او را بیازارد، مرا آزورده است و هر کسی مرا بیازارد، خدا را آزور ده است؛ هر کسی که خدا بیازارد کافر است. لذا به نسبت به امام حسین ع که می فرماید: « حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ ...» به صراحت این نتیجه به دست می آید که محبان حسین ع از محبان رسول الله ص می باشد و کسانی که امام حسین ع را آزوردند و به شهادت رساند، دشمنان خدا و رسول ص هستند و کافرند.
نکته دوم: کاری که امام حسین ع نمود، دقیقا همان کار بزرگ رسول خدا ص بود.
بدین معنی ؛ همانگونه که رسول اعظم ص دین مبین اسلام را به دستور خداوند به بندگانش ابلاغ نمود و با خون جگر با صدها اذیت آزار که کشیدند، آن دین را ترویج نمود؛ بعد از شهادت رسول خدا ص دین مبین اسلام به وسیله بینی امیه و ازدادش داشت از بین میرفت و تمام هنجارها و ارزشهای اسلامی واژه گون می شد و تعصبات قبیله گرایی جاهلیت عرب زنده شده بود قدرت گرفته بود، به همین دلیل یزید علیه العنه آن شعرهای کفر آمیزش معروفش را بعد از به شهادت رساندن امام حسین و یارانش گفت:
قَدْقَتَلْنا القَرْم من ساداتهِمْ و عدَلْناه بِبَدْرٍ فاعتدَلْ
ما بزرگان اینها را به جای کشتگانمان در بدر کشتیم که سربه سر شد.
لعِبَتْ هاشمُ بالملکِ فلا خبرٌ جاءَ ولاوحی نَزَلْ
بنی هاشم با سلطنت و حکومت بازی کردند و گرنه خبری نیامده بود و وحیی نازل نشده بود
لستُ من خُنْدُفٌ ان لم انتقمْ من بنی أحمدَ ماکانَ فَعَلْ
اگر من نتوانم از فرزندان احمد انتقام کارهایشان بگیرم، از دودمان خندف نیستم!
لذا حضرت زینب س بعد از اسارت که به مدینه آمد و مردم ازش پرسیدند که کربلا رفتید چه کار کردید ؟
فرمود: « رفتیم اسلام را با خون مان احیا نمودیم و آمدیم»
نکته دوم آن که : کار امام حسین ع طبق حدیث رسول الله ص هم سنگ کار رسول الله ص بوده است، لذا شهادت امام حسین ع شهادت ثانی و عظمی رسول الله ص می باشد. ازین روی، این شهادت بزرگ و مصیبت عظیم را به همه مسلمان تسلیت عرض می نماییم.
---------------------------------------------------ا
مشروح مستندات حدیث
حدیث دوم: "أَنَّهُ خَرَجَ مِنْ عِنْدِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) إِلَىطَعَامٍ دُعِیَ إِلَیْهِ فَإِذَا هُوَ بِحُسَیْنٍ ع یَلْعَبُ مَعَ الصِّبْیَانِ فَاسْتَقْبَلَهُ النَّبِیُّ ص أَمَامَ الْقَوْمِ ثُمَّ بَسَطَ یَدَیْهِ فَطَفَرَ الصَّبِیُّ هَاهُنَا مَرَّةً وَ هَاهُنَا مَرَّةً وَ جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ J یُضَاحِکُهُ حَتَّى أَخَذَهُ فَجَعَلَ إِحْدَى یَدَیْهِ تَحْتَ ذَقَنِهِ وَ الْأُخْرَى تَحْتَ قَفَائِهِ وَ وَضَعَ فَاهُ عَلَى فِیهِ وَ قَبَّلَهُ ثُمَّ قَالَ حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً حُسَیْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاطِ". (ابن قولویه، چ1356، نص، ص53)
روایت پیامبر اکرم(ص) از سوی علمای اهل سنّت نیز مورد توجه قرار گرفته و از طریق یعلی بن مره عامری با سند صحیح در منابع اهل سنت آمده است از جمله کتاب "لمصنف" ابن¬ ابی¬ شیبه استادِ محمد بن اسماعیل بخاری می¬گوید:
"أَنَّهُ خَرَجَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ إلَی طَعَامٍ دَعُوا لَهُ، فَإِذَا حُسَیْنٌ یَلْعَبُ مَعَ الْغِلْمَانِ فِی الطَّرِیقِ، فَاسْتقبَلَ أَمَامَ الْقَوْمِ ثُمَّ بَسَطَ یَدَهُ وَطَفِقَ الصَّبِیُّ یَفرُّ هَاهُنَا مَرَّةً وَهَاهُنَا، وَجَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ یُضَاحِکُهُ حَتَّی أَخَذَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَجَعَلَ إحْدَی یَدَیْهِ تَحْتَ ذَقَنِهِ وَالْأُخْرَی تَحْتَ قَفَاهُ، ثُمَّ أَقْنَعَ رَأْسَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَوَضَعَ فَاهُ عَلَی فِیهِ، فَقَبَّلَهُ، فَقَالَ: حُسَیْنٌ مِنِّی وَأَنَا مِنْ حُسَیْنٍ، أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْنًا، حُسَیْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاطِ".
یعلی بن مره عامری گوید: همراه رسول خدا به مهمانی رفتم. حسین (ع) همراه کودکان در میان راه بازی می¬کرد. رسول خدا جلوی آنها ایستاد و دست خود را گشود؛ اما این کودک (امام حسین) از این طرف به آن طرف فرار می¬کرد و رسول خدا او را به خنده می¬آورد. تا این که حضرت او را گرفت یک دستش را زیر چانه و دست دیگر را در پشت گردنش قرار داد سپس سرش را بالا گرفت و دهانش را به دهان حسین گذاشت و او را بوسید. پس از آن فرمود: حسین از من است و من از حسینم، خداوند دوست بدارد کسی را که حسین را دوست بدارد. حسین نوهای از نوادگان است." (ابن أبی شیبة، 1409ق، ج 6، ص 380 )
[ سه شنبه 03/4/26 ] [ 6:5 صبح ] [ 1000Hasani ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |