سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام مهاجر
لینک های مفید
  • صفحه اصلی
  • ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    اندیشه ی ناب و ماندگار!

     اندیشه های ناب

    درآستانه ی سی وسومین سالگردامام خمینی(رحمت الله علیه)؛یادآن مردبزرگ راگرامی میداریم

    انقلاب اسلامی ایران در پرتو اندیشه‌های ناب حضرت امام خمینی قدس الله نفسة الزکیه انفجاری بود که در دل یکی از تاریک‌ترین مقاطع تاریخی  به ظهور رسید ؛

    در زمانه‌ای که هر گروه و دسته‌ای، برای خود یک ایدئولوژی و فکر را رهایی بخش می‌دانست و آن‌را نقشه راه مبارزه قرار می‌داد، این اندیشه و آرای امام بود که اکثریت مردم را با خود همراه کرد و سرانجام نیز، مردم به الگوی حکومت‌داری و نظام و قانون اساسی‌ای رأی دادند که الهام گرفته از اندیشه امام بود. بدون شک تحکیم، بسط، تبیین و شناخت اندیشه‌های حضرت امام خمینی(ره) #برای_هرنسلی_از_رسالت‌های_عظیم_پیروان_صادق_اوست.

    ----------------------------------------------------------------ا

    در رابطه به این که وظیفه رهبر چیست و چگونه میتواند جامعه را به سمت وضعیت مطلوب راهبری کند؟

     

    استاد دکتر نجف لک ‎زایی، بابرداشت از اندیشه های امام خمینی(س) می فرماید: وقتی که رابطه رهبری در جامعه به مطلوب خودش می‎رسد، امکانات جدیدی برای جامعه به وجود می‎آید. از این فضای جدید می‎توانیم به فضای راهبردی یاد کنیم. کاری که رهبران انجام می‎دهند، کار راهبردی است. رهبران در سطوح پایین خودشان را درگیر نمی‎کنند. بلکه پیوسته سطح تصمیم‎گیری‎ و برنامه‎ریز‎ی‎ و سازمان‎دهی‎ منابع و امکانات و نظارت‎ها و تصمیم‎گیری‎ها، در سطوح کلان اتفاق می‎افتد. مهم‎ترین کار رهبران این است که میان اهداف و به عبارتی، اهداف راهبردی با امکانات راهبردی و روش‎های راهبردی، ارتباط برقرار کنند؛ چون ممکن است که ما اهداف بسیار زیبایی را ترسیم کنیم و بخواهیم به آن‎ها برسیم؛ اما برای تحقق این اهداف امکانات لازم و روش‎های مناسبی را در پیش نگیریم، لذا هیچ موقع به آن اهداف نمی‎رسیم. اساساً شما انسانی را روی کره زمین نمی‌توانید پیدا کنید که به صورت فطری و طبیعی خواهان خیر و سعادت نباشد؛ اما ما می‎دانیم که برخی از مردمان به اموری که دوست دارند، نمی‎رسند.

     

    یکی از مهم‎ترین دلایلش این است که آن مردم فقط امور خوب را دوست دارند؛ اما تلاشی برای رسیدن به آن‎ نمی‎کنند و امکانات لازم را برای تحقق اهداف فراهم نمی‎کنند. یا اگر هم امکاناتی دارند از روش‎های مناسب برای تحقق آن اهداف بهره نمی‎گیرند. وقتی سطح رهبری ارتقا پیدا کند، تکالیف جدیدی متوجه امام مسلمین می‎شود. چون همه اختیارات حوزه رهبری که برای معصوم بوده، برای فقیه جامع‌الشرایط هم هست؛ بنابراین همه شئون و وظایفی که برای نبی و امام در حوزه امامت و رهبری جامعه بوده، برای فقیه جامع‎الشرایط هم هست و اثبات می‎شود و حضرت امام خمینی هم بر این امر تصریح کرده و می‎فرماید: «کل ما کان للنبی صلى الله علیه وسلم والأئمه فهو للفقیه أیضاً». این را ما در عرصه‎های مختلف می‎توانیم تبیین کنیم، اما در یک بخش، بحث تبیین و ارائه دین برای مردم مطرح است و بعد، اجرای آن. طبیعتاً تبیین و ارائه دین هر کدام از رهبران متفاوت است. در باب پیامبر، می‌گوییم که به ایشان وحی می‎شد و حضرت، وحی را ابلاغ می‎کرد. در باب ائمه علیهم‎السلام، می‎گوییم وقتی وحی قطع شده و آنچه پیامبر آورده بود، ائمه تبیین می‎کردند و آن را بسط می‎دادند. در باب فقیه جامع الشرایط، می‎گوییم ایشان اجتهاد و استنباط می‎کند و فتوا می‎دهد.

     

    [آری!] کار مهمی که امام انجام داد، این بود که فرمود اسلام باید در تمامیت خودش احیا بشود که یک بخش اسلام، فقه است؛ اسلام بخش‎های دیگری هم دارد؛ از جمله، بخش‎های اخلاقی، اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، حقوقی، اقتصادی و نظامی. بنابراین احیای اسلام به‌طور کامل، در دستور کار قرار دارد.

    در واقع دین‌شناسی امام، نظام‎مند، جامع، بنیادین و هدفمند بوده است و دین‎شناسی جزئی نیست. فرق این دو دین‌شناسی در این است که در دین‌شناسی جزئی گفته می‎شود که هر مقدار از دین را که می‎توانید عمل کنید و به همان مقدار تکلیف دارید. نتایجی هم بر اعمال شما مترتب می‎شود. در این تبیین، قدرت شرط تکلیف است و اگر قدرت نباشد، تکلیفی هم وجود نخواهد داشت. تکلیف متوجه کسی که قدرت ندارد، نمی‎شود. اما در دین‎شناسی امام، این‎طور نیست. در دین‎شناسی امام عمل به دین است که آن نتایج را در پی دارد. یعنی نگاه سیستمی در اینجا صورت می‎گیرد. لذا قدرت شرط تکلیف نیست. ما مکلف به همه تکالیف دینی هستیم؛ اما اگر قدرت نداشتیم، از انجام برخی تکالیف شرعی، معذور هستیم؛ یعنی عذر داریم.

    به هر حال اگر کسی عذر دارد باید تلاش کند که در اولین فرصت از این حالت خارج بشود؛ عذری که پیش آمده و نمی‎تواند به تکالیف شرعی عمل کند، باید آن را برطرف کند. امام در مباحث مختلفی به این موضوع اشاره کرده است که اگر شما می‎بینید امروزه جوامع اسلامی تبدیل به جوامع ذلیل و عقب‎مانده شده‎اند، به این خاطر است که به اسلام عمل نمی‎کنند. عمل به بخشی از اسلام، عمل به اسلام نیست. برای مثال اتومبیل را فرض کنید. این اتومبیل وقتی کار می‎کند که تماماً سرپا باشد؛ اما اگر یک بخش آن کار نکند، گویا اصلاً اتومبیلی وجود ندارد. مثلاً اتومبیل نو را از کارخانه می‎خرید، اما هنوز به آن بنزین نزده‎اید. چنین اتومبیلی حرکت نمی‎کند و در واقع فایده‎ای هم ندارد؛ چون همان‎طور که در منطق خوانده‎ایم، نتیجه تابع اخص[مقدمتین و] مقدمات است. ضعیف‎ترین بخش سیستم، کل سیستم را در طرف خودش می‎کشد. دین هم همین‎طور است. اگر کسی به یک بخش از دین عمل نماید و از باقی مقوله‎های دین صرف‎ نظر کند، در واقع به دین عمل نکرده است. آن نتایجی که قرار بود بر دین مترتب بشود، مترتب نمی‎شود. مثالی که امام می‎زند، مثال ابلیس است. ابلیس که مشکل اعتقادی نداشت. به خاطر اینکه وقتی خدا به او دستور داد که بر آدم سجده کند، به خدا نگفت که من تو را به خدایی قبول ندارم؛ بلکه گفت من بر آدم سجده نمی‎کنم چون تو مرا از آتش آفریده‎ای و آدم را از خاک؛ و من برترم. یعنی خدا و خالقیت خدا را قبول دارد؛ حتی معاد را هم قبول دارد، چون خطاب به خداوند می‎گوید أَنْظِرْنِی إِلَى? یَوْمِ یُبْعَثُونَ … یعنی تا روز قیامت به من وقت بده. بنابراین پذیرش برخی از دین و رد بخش دیگری از دین، آن نتایجی که باید بر عمل بر دین بار بشود، بار نمی‎شود. تمام همت و تلاش ما باید این باشد که به همه این بسته عمل کنیم؛ لذا امام از همین جا وارد می‎شود و می‎فرماید: «صرف قانون برای سعادت بشر کافی نیست.» اینکه کسانی آمدند و گفتند عصر غیبت، دوران تعطیل است. امام غایب است و ما هم تکلیفی نداریم…! این‎ها اصلاً منطق دین را متوجه نشدند. در این صورت قرآن به چه کار ما می‎آید؟ امام می‎فرماید اگر قرآن در عصر غیبت نسخ نشده، که نشده است، پس ما باید به آن عمل کنیم. اینکه به آن عمل کنیم و آیات قرآن را اجرا کنیم، اجرای بسیاری از آیات نیاز به حکومت دارد. مقرراتی هست که از سوی خداوند وضع شده‎اند که اگر به مرحله اجرا دربیایند، نیاز به تشکیل حکومت است. مگر می‎شود بدون تشکیل حکومت به دستورات و آیات قرآن عمل کنیم؟ این حکومت احتیاج به رهبر و امام دارد. امام زمان ارواحنا الفدا غایب است. فقیه جامع الشرایط به عنوان نایب امام زمان عهده‎دار امور جامعه می‎شود. پس اهداف باید مشخص بشوند. هدفی که امام مشخص می‎کند، این است که به همه اسلام عمل کنیم. اگر همه اسلام را احیا و به آن عمل کنیم، به قرب الهی و سعادت نائل می‎شویم.

    منبع: شبکه اجتهاد ؛ پایگاه اطلاع رسانی فقه حقوق و اقتصاد اسلامی (ijtihadnet.ir)

     


    [ شنبه 101/3/14 ] [ 2:15 عصر ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]
    .: Weblog Themes By WeblogSkin :.
    درباره وبلاگ

    دوستان! چند سالی در کشور خودم به نام افغانستان آواره تر از دیار دگرانم، حال این معنی را بر خویش دارم می­ قبولانم که برای مردم ما هجرت، سفر دور درازی است که انتهای آن محکمه عدل الهی است. لذا هروقت دلم از نا مردمی ها و نامردی های اطرافیان و سران بی سر و حاکمان متعصب سود جویِ کشورم ... می گیرد سراغ « سلام مهاجر » رفته دل نوشته های که قطرات دریای دل گرفتگی های هجران همیشه خانه بدوشی هست را باشما در میان می گذارم . باری عزیزان؛
    این جهان همچون درخت است‏ اى کرام
    ما بر او چون میوه‏ هاى نیم خام سـخـتـگـیرى و تـعـصـب خـامى است
    تا جنینى کار خون آشامى است
    موضوعات وب
    آرشیو مطالب
    امکانات وب


    بازدید امروز: 313
    بازدید دیروز: 51
    کل بازدیدها: 565735
    تماس با ما