سلام مهاجر | ||
مقایسه فرمان حقیقت یابی فاجعه جلریز با آخرین فرمان سُست رئیس جمهور مخلوع مصر
الف: مرور تاریخی و بی ثمری هیئت های حقیقت یاب ب: محتوایی سُست این فرمان ریاست جمهوری ج: بررسی و موقعیت هیئت حقیقت یاب د: فرمان مقتضی در فاجعه جلریز چیست؟ محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان برای بررسی "جنایت جنگی" و دسیسه در ولسوالی جلریز ولایت میدان وردک یک هیات حقیقت یاب تعیین کرده است. خبر مذکور را با عناون فوق، به اختصار به بررسی می گریم، تا نتاییج مقتضی و فرمان که می باید از ناحیه حکومت مرکزی صادر می شد؛ در صورت سستی دولت تصمیمی را که باید مردم و ملت بیاندیشند به دست آید. --------------------------------------- الف: مرور تاریخی و بی ثمری هیئت های حقیقت یابیکشنبه 14سرطان(14/4/1394 ) در رسانه ها مطرح شد که « اشرف غنی برای بررسی رویداد میدان وردک (همان جلریز) هیات حقیقتیاب تعیین کرد ». گرچند فرمانهای حقیقت یابی در تاریخ حکومت بعد از طالبان و حتی قبل از آن، سابقه چندان درخشانی ندارند؛ بارها برای جلوگیری از فساد اداری موارد و مسائلی مختلفی دگر، هیئت های حقیقت یابی به فرمانهای ریاست های جمهور افغانستان تشکیل می شده است و بعد از کلی هزینه های اضافی، جلو اعتراضات مردم را سد کرده و نتاییج بسیار بی ارزشی را ارئه میدادند، در موارد بوده است که همین هیئت ها و کمسیونهای حقیقت یاب، دچار مفاسد و تخلفات بوده است. ب: محتوایی سست این فرمانروی این حساب بخاطر بزرگ و فاجعناک بودن قضیه السوالی جلریز که به قول خود ریاست جمهوری اشرف غنی طی بیانیه ای آن را "جنایت جنگی" خوانده محکوم نموده بود، رفتیم که محتوایی این فرمان در قبال "جنایت جنگی" چیست؟ در فرمان ریاست جمهوری برای تعیین هیئت "حقیقت یاب" صادر شده بود آمده است که این هیات در همکاری با والی، شورای ولایتی، علمای دینی و بزرگان محلی وضعیت امنیتی ولسوالی جلریز میدان وردک را بررسی کند و تلفات و زیان های آن را تثبیت و به ریاست جمهوری گزارش دهند. همین!. این فرمان مشابه اظهارات رئیس جمهور مخلوع مصر، مرسی را در قبال آن جنایت سلفی های به یاد می آورد که مردم مصر به سرعت رای شان را از مرسی پس گرفتند!. چه رفتار و کرداری از مرسی یا گروه اخوان المسلمین سرزد که صف های عریض و طویل حمایت های میدان التحریر ، تبدیل به مخالفین مرسی شد؟ یعنی چرا یکباره صف مخالفین ریاست جمهوری منتخب مصر چاق شد و رأی شان را از مرسی پس گرفتند؟ درین زمان کوتاه ریاست مرسی، از او رفتار و کر دار که مورد رضایت اکثریت مرم نباشد، دیده نشده بود؛ گرچند مخالفین در موارد مخالفت های نسبت به برخی اقدامات ایشان داشت و حتی دست به تظاهرات هم میزدند ولی جواب مخالفین رساست جمهور منتخب مصر را مردم با اکثریت بیشتر پاسخ میدادند. امّا یکباره به صورت بسیار غیر قابل پیش بینی نشده ای صف مخالفین مرسی در میدان التحریر چنان پرقدرت شد که موافقین ریاست جمهوری منتخب مصر نتوانیستند جواب آنها را بدهند! معلوم شد رأی دهندگان مرسی رأی شان را پس گرفته اند. چرا؟ چرا مردم مصر به این زودی و با عجله به میادین مختلف مصر ریختند و رأی شان را پس گرفتند؟ در رأس قدرت بودن مرسی از گروه اخوان المسلمین ، چه خطراتی را به سمت مصر سرازیر می کرد؟ اگر اظهارات و مسافرتهای اولیه آقای مرسی را به کشورهای تروریست پرور به ظاهر اسلامی در نظر گرفته نشود و با دیده اغماض نگرسته شود، صرف یک مسافرت و ارتباطات و تعاملات سیاسی محسوب شود؛ ولی اظهارات بسیار نرم و سُست مرسی نسبت به قتل رهبر شعیان در نیمه شعبان سال سرطان(تیر) 1392هـ.ق، بوسیله سلفی های تکفیری در یکی از روستای های مصر، که مرسی صرفاً با چند کلمه ای کلیشه سیاسی به صورت بسیار بی بُخار و محافظه کارانه مخالفتش را ابراز کرد که میتوان گفت تأییدیه و چراغ سبزی بود به این گروه وحشت و ترور که هم اکنون چهار کشور اسلامی (سوریه ، عراق ، افغانستان ، پاکستان) در شعله های آتش قصاوت بی رحمی آنها می سوزند . البته شعله سیاه آن امنیت تمام جهان اسلام را تهدید می کند. شهادت شیخ حسن همانند شهید مزاری در افغانستان ، مردم مصر را از خواب غفلت بدار کردند که زمام امور شان را به دست چه کسی و چه گروه داده اند. لذا با عجله به میدان التحریر و خیابانها آمدند و فریاد زدند که اشتباه کرده اند، اگر دیر اقدام نمایند، سینه های شان را برای شکافته شدن و برون شدن قلب های شان آماده کنند. به جِد میتوان گفت: که انقلاب دوم مصری ها از انقلاب اول شان برای سران و رهبران دلسوز سیاسی جهان اسلام، مهم تر از انقلاب اول شان در سرنگونی فرعون مصر می باشد. چون انقلاب دوم مصری ها مسیر اسلام خواهی آنها را از مسیر سلفی های تکفیری جدا کرد؛ تنبُّهی است مر مُفتیانی را که بدترین جنایات و تجاوزات را که در دین مبین اسلام در رأس تمام گناهان بزرگ و از اکبر المعاصی بعد الشرک بالله محسوب میشود را فتوای جواز در حمایت تروریست های سوری سر میدهند یعنی که رهبران دینی مصر و الازهر، می باید مسیرشان را از تروریست های سوریه و حامیان مفتی های بی منطق شان جدا کنند، در غیر آن پشتبانی مردم را از دست خواهد شد. این آگاهی و بصیرت از ویژگهی های مردم مصر از بزرگترین تفاوتهای حامیان طالبانیستی در افغانستان ، پاکستان ، سوریه و پیروان القاعده می باشد.
د: فرمان مقتضی در فاجعه جلریز چیست؟در حال که طبق اعتراف خود ریاست جمهوری، فاجعه السوالی جلریز که از ناحیه طالبان جنایتکار رقم خور را یک "فاجعه جنگی" میداند یعنی قضیه نظامی و امنیتی است. از طرف در اعتراضات مدنی احزاب سیاسی در پایتخت تصریح به سهل انگاری و کم کاری مسئولان امنیتی حکومت مرکزی شده است. تا آن جا که ذوالفقار امید، رئیس حزب کاروتوسعه تصریح می نماید که "ارسال نشدن به موقع مهمات و تجهیزات نظامی به نیروهای محلی میرساند که پشت این رویداد دسیسهای وجود دارد". یعنی دقیقا مشبابه دسیسه جریان ترور شهید کاظمی در بازدید کارخانه سمان پلخمری که در واقعه اسف ناک مثل همین جریان جلریز، مسئولین تراز اول ولایتی را که باید نماینده مردم جناب شهید سید کاظمی ملاقات می نمود، حضور نداشتند!، در فاجعه جنگی، جلریز هم قمندان امنیتی میدان وردک در چکر پنجشیر بوده و مبایلش را جواب نمی داده و طبق اظهارات صریح محمدمحقق، معاون دوم رئیس اجرائی دولت وحدت ملی افغانستان که گفته است، خود به مقامات ارشد امنیتی و رئیس جمهوری افغانستان درباره این حادثه تلفن کرده اما موفق نشدم با رئیس جمهوری صحبت کنم و نورالحق علومی وزیر داخله را نیز در تمام این 24 ساعت نتوانستم پیدا کنم. محمد کریم خلیلی، معاون دوم حامد کرزی رئیس جمهوری سابق افغانستان در مراسم تشییع پیکر این سربازان پلیس گفت که او شخصا از ساعت 4:30 دقیقه عصر روز 5 شنبه گذشته که از حمله افراد گروه طالبان به محل آگاه شده بود با سربازان در خط مقدم و مقامات امنیتی در کابل در تماس بوده است. او مدعی شد که "خیلی از مقامات مسئول از وضعیت تا زمان تلفن او آگاهی نداشتند. بعد از مدتی هم گفته بودند که حادثه به اندازهای بزرگ نیست که آقای خلیلی تصور میکند." آقای خلیلی گفت که خود شخصا به معصوم استانکزی، سرپرست وزارت دفاع درباره وخامت اوضاع گفته است: "به او گفتم زمانیکه 20 الی 30 جنازه را در کابل به صف گذاشتند شما آن زمان به وخامت اوضاع پی خواهید برد." سرور دانش، معاون دوم ریاست جمهوری افغانستان نیز در این مراسم گفت که دولت افغانستان، بخصوص نهادهای امنیتی باید پاسخگو باشند. او گفت: "باید مشکلات، ناهماهنگیها، تاخیر و تعللی که مطرح است، شناسایی شود و کسانی که در این زمینه کوتاهی میکند باید مورد تعقیب قرار گیرند." دادگاه نظامی جنگیطبق سابقه هیئت حقیقب یاب، در حکومت بعد از طالبان، در تخلفات و فجایع جنگی و نظامی، تشکیل نمی شده است، و یک چنین امری در هیج مملکت سابقه ندارد که در قبال یک "فاجعه جنگی" آشکار نظامی، هیئت حقیقت یاب تشکیل شود و تشریف ببرند پشت دروازه و دفاتر والی، تق و تق چای نهار بخورند و رشوه ... پشت در قمندان امنیه ، تق و تق نان چاشت و رشوه ... برای توجیه ای کمکاری و دسیسه کاری سران امنیتی حکومت مرکزی، هیئت حقیقت یاب تشریف ببرند پشت دروازهای علماء ووو!!. مگر مسأله اختلاف محلی و مدنی است؟! یا اختلاف خانوادگی ؟! فاجعه، "جنایت جنگی" و نظامی است، باید در یک محکمه قدرتمند نظامی به صورت بسیار سریع مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد و دست اندرکارات دسیسه به صورت علنی محاکمه و به اشد مجازات برسند، نه هیئت حقیقت یاب که در بدر پشت دروازه های مظونین و متخلفین مراجعه کنند تا جنایت کاران و متخلفین اصلی فرار کرده یا راهی برای فرار از چنگ قانون برای شان فراهم کنند. در یک چنین مواردی، جای دادگاه قدرتمند جدی ای نظامی است که قبل از هر گونه برسی، مظنونین به تخلف دستگیر و قرنطینه و ممنوع الملاقات شوند، بعد در دادگاه نظامی حقیقت یابی شود که صرفاً متهم و برا از دسیسه است و چه کسانی مجرم هستند تا مجازات گردند. زیرا در مسأله نظامی و امنیتی، اول مسدود کردن راه فرار مظنونین و حتی مشکونین به اتهام می باشد و بعد برسی اتهامات متهمین. اگر در این جریان فاجعه جنگی، فقط یک قمندان و امنیت ولایتی، قبل از رسیدن هیئت حقیقت یاب به پاکستان فرار کند؛ آیا فرمان و تشکیل و گسیل هیئت حقیقت یاب لغو محسوب نمی شود؟! قطعا لغو است.
[ دوشنبه 94/4/15 ] [ 2:0 عصر ] [ 1000Hasani ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |