سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام مهاجر
لینک های مفید
  • صفحه اصلی
  • ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    بدارباش عمومی

    سوال اساسی بعد از فاجعه قندز ، بدخشان و جلریز، این است که طالبان تا کجا در صحنه سیاست و خشونت پیشرفت کرده است؟

    آیا دولت فعلی افغانستان را طالبان تشکیل می دهد یا غیر طالبان یا مشترکاً بوسیله طالبان و غیر طالبان اداره می شود؟

    فرضیه اصلی این است که دولت فعلی افغانستان، مشترکاً بوسیله طالبان و غیرطالبان اداره می شود، منتها طالبان با چهرهای غیرطالبانی از اجندای تشکیل دهنده غیر طالبانی این دولت، ظهور و بروز بیشتری دارد تا آنجا که نیروهای گماشته شده ای طالبانی در دولت، با ظاهر و چهره غیرطالبانی در مقامات عالیتری از نیروهای غیرطالبانی اجرای وظیفه می کنند.

    منتهاء سوال اصلی این جاست که : آیا قدرت برتر و بالاتر را در دولت فعلی، طالبان تشکیل میدهند یا غیرطالبان؟

    و چرا چهرهای غیرطالبانی این دولت، چهرها و نیروها و گماشته های طالبانی متشکله این دولت را به عموم مردم معرفی نمی کنند؟

    ----------------------------------------------------------------------------

    آری! بدون مقدمه سراست وارد اصل مطلب می شویم!. که دولت فعلی یا دولت اتحاد ملی افغانستان، مرکب از گروه طالبان و سران مجاهدین ثقیله و به صورت ضعیفی از گروها و سران جهادی ضعیفه، نیروهای سیاسی دموکرات و مردم گرا تشکیل شده است.

    منظور از سران مجاهدین ثقیله، افراد و اشخاص و رهبران جهادی ای مانند سیاف، جناب خلیلی و محقق و امثال آنها هستند که دارای ثروت و مکنت و مال و منال منقول و غیر منقول بسیاری در افغانستان و خارج افغانستان می باشند. سران جهادی خفیفه هم همان فرماندهان هستند که در دوره کرزی، اسلحه زمین گذاشتند و در پروسه صلح مدنی آمدند، لذا در ترکیب نیروهای سیاسی جای داده شداند، همانند استاد اکبر و سید انوری و مرحوم سید کاظمی وزیر تجارت زمان کرزی.

    منتهی در ظاهر، وجود و حضورِطالبان، در دولت اتحاد ملی کاملاً انکار شده است! و طالبان هم  بخاطر مصالح سیاسی-نظامی که دارد به این انکار ظاهری مهر تأیید زده است!. اما به قول حضرت امیر المؤمنین (ع) « إِنَّ الْبَعْرَةَ تَدُلُ‏ عَلَى‏ الْبَعِیر » از عملکرد و رفتار و کردار یک ساله ای دولت به خوبی و وضوح بدست می آید که طالبان به صورت بسیار گسترده در این دولت سهیم و شریک قدرت هستند. نمونه های روشن آن انتقال طالبان از جنوب به شمال افغانستان. چون انتقال نیروی جنگی طالبان، بدون همکاری داخلی دولت، از جنوب به شمال از منظر سیاسی-نظامی کار غیر ممکن محسوب می شود. واضحتر از آن است جنگهای طالبان در بدخشان و قندز می باشد، بویژه در قندز نیروهای دولتی سه روز حتی با دست خالی -برچه در برابر گلوله- با طالبان جنگیدند، ولی از طرف دولت حتی کمک تسلیحاتی نشد!!.

    حمله انتحاری به مجلس ملی افغانستان، صرف رخنه کردن به چنین نقطه ای مهمی، بدون همکاری دولت ناممکن است. روشنتر از آن حضور طالبان در دولت، فاجعه السوالی جلریز –سی کلومتری کابل-پایه تخت است که سی ساعت نیروهای مظلوم حامی دولت با طالبان می جنگیدند، از دولت خواستار کمک می شوند، دولت جواب رد می دهد!! بدتر از آن سربازان زنده برگشته ای این جنگ نابرابر را دولت خلع سلاح می کند! یعنی قرار بوده که تمام نیروهای دولتی –قوم هزاره- کلا کشته شوند و هیچ کسی و خبری از آنها و ستم که از ناحیه دولت و حکومت به آنها شده است، به برون درز نکند!!. چنانکه مشابه جلریز در ارزگان و جای جای افغانستان به صورت خوردتر اتفاق میافتد ، خبر و صدایش به بگوش ملت نمی رسد.

    پس وجود و حضور طالبان در دولت به اصطلاح اتحاد ملی، کاملاً واضح و آشکار می باشد. آنچه که برای عموم مردم مقداری غماضت و ابهام دارد، این است که طالبان در این دولت قدرت و سهمی بیشتری دارد یا نیروهای غیرطالبانی ؟

    آری! این ابهام برای عمومِ کوچه بازار وجود دارد، نه برای کسانی که مقدار حتی دستی از دور به آتش سیاست و سیاست بازی افغانستان دارند، چون انتقال طالبان از جنوب به شمال، پیروزی های پی پی درپی طالبان در شمال، حمله انتحاری طالبان در مجلس ملی و سر بریدن و مثله کردن نیروهای دولتی، در سی کلومتری پایه تخت، به وضوح نشان میدهد که دست ایادی طالبان و قدرت سیاسی نظامی آن در دولت، بسیار بیشتر از آن گفته ها و نشانه های اشتراک طالبان در دولت می باشد.

    بعد از اثبات وجود و حضور و قدرت طالبان در راس هرم قدرت دولت افغانستان؛ این سوال به وجود می آید که : پس سران ثقیله و خفیقه جهادی و نیروهای دموکرات که در دولت حضور دارند چرا حضور طالبان را به مردم اعلام خطر نمی کنند؟

    پاسخ این سوال هم با مراجعه به تاریخ سی ساله سیاست سیاه و نکبتبار افغانستان به راحتی بدست می آید. چنانکه بیان شد، سران ثقیله ای جهادی، قسمت اعظم نیروهای مشترک سیاسی دولت را تشکیل می دهند، این سران چون سنگین هستند و دارای مال و اموال منقول و غیر منقول بسیار، نمیتوانند یک شبه جمع کنند و ساکِ دالرهای شان را بی بندند و راهی تهران ، پاکستان و عربستان یا کدام کشور ثالیث غربی شوند، زمان می برد تا برای ثروت و امنیت شان مقر و قراری بیابند، زیرا بسیاری از آنها پرونده ای جنایت جنگی دارند که در بسیاری از کشورها امن جای ندارند، پاکستان و ایران یا کشورهای همسایه افغانستان به ثروت شان قد نمیدهد و برابری نمی کند و سود آوری قابل انتظار را ندارد؛ لذا در تلاشند مانند سقوط بامیان بدست طالبان نشود که حتی دالرهای شان را هم نتوانند با خود ببرند.

    اما سران گروهای جهادی خفیفه، غیرجهادی خفیفه، در قبال سکوت شان، از طالبان خواستار امان نامه هستند و نیازی به کشور ثالث هم ندارند، با طالبان هم ساخته و اند هم می سازند.

    در نتیجه این که دولت در واقع در دست طالبان است طالبانی است، چون عموم مردم پذیرای حکومت طالبان نیست، لذا طالبان با مذاکره های سیاسی و جنگ های بدون شکست نظامی، زمینه ای حکومت شان بر عموم مردم را فراهم می کنند!!. با تصرف پسته های دولتی در سی کلومتری پایه تخت و سر برییدن و مثله کردن، حمله به کابل و غزنی ... مشکلی دارد ؟!

    طالبان با استفاده از شکست حکومت قبلی شان و عبرت از حکومت زودگذر اخوان المسلمین در مصر، سعی می کنند با هزینه ای کمتر و دوام بیشتری، امارت برپاکنند.

    آری! حقیقت این است که مردم به فکر خویش باشند و اگر نه منتظر قهرمان نشستن کار را بدتر از این خواهد کرد! تنها راه پیش گیری از چنین فجایعی بیداری عمومی آنهم در سایه انسجام و وحدت ملی (شیعه و سنی) است. وگرنه در انتظار تشکیل پروسه عادلانه و مجازات متخلفین طالبانی ای داخل دولت نشستن، بدون معرفی آنها و دست گیری محاکمه نظامی آنها، عطف به پروسه های مبارزه با فساد اداری و رشوت گیری است.


    [ یکشنبه 94/4/14 ] [ 8:43 صبح ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]
    .: Weblog Themes By WeblogSkin :.
    درباره وبلاگ

    دوستان! چند سالی در کشور خودم به نام افغانستان آواره تر از دیار دگرانم، حال این معنی را بر خویش دارم می­ قبولانم که برای مردم ما هجرت، سفر دور درازی است که انتهای آن محکمه عدل الهی است. لذا هروقت دلم از نا مردمی ها و نامردی های اطرافیان و سران بی سر و حاکمان متعصب سود جویِ کشورم ... می گیرد سراغ « سلام مهاجر » رفته دل نوشته های که قطرات دریای دل گرفتگی های هجران همیشه خانه بدوشی هست را باشما در میان می گذارم . باری عزیزان؛
    این جهان همچون درخت است‏ اى کرام
    ما بر او چون میوه‏ هاى نیم خام سـخـتـگـیرى و تـعـصـب خـامى است
    تا جنینى کار خون آشامى است
    موضوعات وب
    آرشیو مطالب
    امکانات وب


    بازدید امروز: 32
    بازدید دیروز: 39
    کل بازدیدها: 567098
    تماس با ما