سلام مهاجر | ||
لینک های مفید
آخرین مطالب
صفحات دوست داشتنی
پیوندهای روزانه |
... تا کنون که مدرک نداشتم، مخفی، مخفی از کوچه و پس کوچه ها رفت و آمد می کردم ... مسافرت و زیارت که هرگز آروزو نمی کردم ! ولی حالا که قانونی در ایران آمده ام، مدرک و پاسپورت دارم، چرا زیارت مشهد و دیدن فامیل و بستگان رفته صیله رحیم نکنم؟! ... خواب بودم که یکی از راننده های اتوبوس آمد و مأدبانه روی بازویم دست گذاشته تکان میداد، بیدار که شدم شنیدم می گفت : آغا، آغا ... بلند شو!. تا بیدار شدم، رفت به سمت طی اتوبوس و مسافر دیگر را بیدار کرد! و همین طور ادامه داد !! ... متعجبانه از هم صندلیم پرسیدم : چرا این آغا همه را بیدار می کند؟ او با ناراحتی و نارضایتی از وضعیت، با گلایه گفت : این جا این ها دستور دارند که مسافرها را بیدار کنند! تا اغایون میاد، مسافرین بیدار باشند !! . تعجب و ترسم بیشتر شد و پرسیدم ؟ چرا؟ برای چه؟ .... و ادامه ... [ دوشنبه 88/11/26 ] [ 1:18 عصر ] [ 1000Hasani ]
[ نظرات () ]
|
درباره وبلاگ دوستان! چند سالی در کشور خودم به نام افغانستان آواره تر از دیار دگرانم، حال این معنی را بر خویش دارم می قبولانم که برای مردم ما هجرت، سفر دور درازی است که انتهای آن محکمه عدل الهی است. لذا هروقت دلم از نا مردمی ها و نامردی های اطرافیان و سران بی سر و حاکمان متعصب سود جویِ کشورم ... می گیرد سراغ « سلام مهاجر » رفته دل نوشته های که قطرات دریای دل گرفتگی های هجران همیشه خانه بدوشی هست را باشما در میان می گذارم . باری عزیزان؛ این جهان همچون درخت است اى کرام ما بر او چون میوه هاى نیم خام سـخـتـگـیرى و تـعـصـب خـامى است تا جنینى کار خون آشامى است
موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب بازدید امروز: 403 بازدید دیروز: 51 کل بازدیدها: 565825 |
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |