سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام مهاجر
لینک های مفید
  • صفحه اصلی
  • ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    منابع محلی: طالبان در جنگ بلخاب از نیروهای داعش کار گرفته‌اند
    طالب و داعش یکی است
    30 (خرداد)جوزا 1401
    8صبح، سرپل: با افزایش تنش‌ها میان طالبان و مولوی مهدی، از فرماندهان پیشین این گروه در ولایت سرپل، منابع محلی می‌گویند که طالبان اکنون از جنگ‌جویان داعش در جنگ با مولوی مهدی در بلخاب استفاده می‌کنند.

    طالبان روز دوشنبه، 30 جوزا، از سه استقامت ولسوالی بلخاب را، جایی که فرمانده هزاره‌تبار طالبان سنگر گرفته است، محاصره کرده‌اند.

    یک‌ منبع محلی به روزنامه 8صبح می‌گوید، پس از آن که طالبان اوزبیک‌تبار ولایات شمالی کشور از جنگ با مولوی مهدی مجاهد در ولسوالی بلخاب خودداری کردند، طالبان به گروه داعش متوسل شده‌اند.

    به گفته منبع، داعش در افغانستان بیشترین حملات خونین را بر شیعیان در مساجد و مکاتب انجام داده است و حالا از این گروه در جنگ بلخاب استفاده می‌شود.

    منبع می‌افزاید که جنگ‌جویان داعش از ولسوالی‌های قوش‌تپه و درزاب جوزجان با تفاهم طالبان در کوتل ریگی ولسوالی بلخاب جابه‌جا شده‌اند و نخستین حملات را شب گذشته جنگ‌جویان داعش از کوتل ریگی بر ولسوالی بلخاب انجام دادند. منابع مردمی می‌گویند که جنگ شب گذشته سه ساعت دوام کرد.

    از سوی دیگر، بزرگان قوم ولسوالی بلخاب سرپل روز جمعه کمر مولوی مهدی مجاهد را برای دفاع از این ولسوالی بسته‌اند.

    منابع مردمی می‌گویند که صد‌ها تن از نیروهای تحت امر مولوی مهدی مجاهد برای مقابله با حمله طالبان آماده‌گی دارند.

    گروه طالبان برای توقف جنگ در بلخاب از یک هفته به این‌سو به عالمان شیعه رو آورده‌اند و اکنون نیروهای طالبان منتظر نتیجه مذاکره شورای علمای شیعه با مولوی مهدی هستند.

    [ سه شنبه 101/3/31 ] [ 10:55 صبح ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]
    بنا بر خبری « آغاز میانجیگری شورای علمای شیعه به ریاست حضرت آیت الله واعظ زاده بهسودی برای حل جنجال بلخاب.
    هردو طرف امارت اسلامی و مولوی مهدی. به این میانجیگری اختیار و تضمین داده است.»

    این جاست که آیت الله واعظ زاده، در یک موقعیت بسیار حساس تاریخی زندگی اش قرار گرفته است. لذا می باید ایشان از درایت شجاعانه خودش نهایت استفاده را ببرد، در غیر آن تاریخ میانجی¬گری آیت الله شیخ محمد علی جاغوری، مشهور به «مدرسافغانی»، میان «ابراهیم گاوسوار» تکرار خواهد شد؛ زیرا طالبان به قول و قرار و عهد و پیمان شان پایبند نیست؛ «اَوغان» یعنی، بی عهد و پیمان؛ این امر در طول تاریخ 200ساله حاکمیت شان در این قطعه خونینی خراسان موسوم به افغانستان ثابت شده است.

    [ جمعه 101/3/27 ] [ 9:56 صبح ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]

    میلاد معین الضعفاء و الفقراء مبارک

    میلاد امام رضا مبارک

    میلادپُرنورامام علی بن موسی الرِّضا(ع)گوارای جان مشتاقان حریم اهلبیت.

    اوکه غریب‌الغرباست اماگردغریبی را به گوشه چشمی از رخسار دوستارانش می‌‌زداید   . 

    او که انیس‌النفوس است  چون همه دلداگان شیدای حریم حُرمت کویش درنهانخانه ی دل نظاره گرعطایای کریمانه ی شاهانه وی است  وغمدیده گان با چشم‌ های اشکبارشان چشم امیدش را به ضریح  و حریم حرم حضرت سلطان دوخته راتااز تحفه ی شاهانه شاه خراسان بی نصیب نمانند.

    **************

    چشمه های خروشان ترا می شناسند

    _موجهای پریشان ترا می شناسند

    پرسش تشنگی را تو آبی جوابی

    ریگ های بیابان ترا می شناسند


    نام تو رخصت رویش است و طراوت

    زین سبب برگ و باران ترا می شناسند

    هم تو گلهای این باغ را می شناسی

    هم تمام شهیدان ترا می شناسند


    از نشابور با موجی از لا گذشتی

    ای که امواج طوفان ترا می شناسند

    بوی توحید مشروط بر بودن توست

    ای که آیات قرآن ترا …

     


    [ شنبه 101/3/21 ] [ 9:53 صبح ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]

     

    طالبان پیرو چه دین و مذهبی هستند ؟

    رجب و گل اندام

    مدعیان مدافعان حقوق بشر کجا هستند ؟

    در زمان خلافت عمر، زنی حامله را پیش خلیفه آوردند و گفتند که این زن زنا کار است. خلیفه از زن در این مورد سوال کرد و زن به گناه خود اعتراف کرد. عمر بیدرنگ دستور رجم زن را صادر کرد. 

    علی  در این مجلس حاضر بود. حضرت با شنیدن فرمان عمر فرمود : حکم تو در باره این زن قابل اجراست ولی تو بر کودکی که در رحم این زن است تسلطی نداری ( بچه این زن بیگناه است و تو با رجم زن او را خواهی کشت ! ) در این موقع عمر دستور به آزاد کردن زن داد(1-9)!!

     

    در حال که نسبت به ازدواج رجب و گل اندام داگاه شرعی افغانستان، ازدواج آن دو را مشروع دانسته و حکم بر مشروعیت آن صادر نموده اند. بنا بر اساس کدام آیه قرآن و روایت نبوی و حکم شرعی مذهب حنفی، طالبان ازدواج آن دو را نامشروع می خوانند و حکم به تیرباران زوجین و فرزاندان حاصل از آن ازدواج صادر کرده است ؟

    بر فرض محالش که رجب ابراهیم زاده ای  مسلمان از قوم و نژاد هزاره  و  گل اندام مسلمان از نژاد پشتون، با مذهب حنفی ساخته ای دورغین طالبان، گنه کار باشند، در کدام مذهب و مکتب آسمانی، اطفال معصوم حاصل از ازدواج آن دو گناه کار هستند ؟ پس طالبان نه پیرو خلیفه دوم عمر هستند و نه پیرو مذهب و مکتب ابوحنیفه؛ لذا مسلمانان پیرو پنج مذهب مشهور (حنفی، حنبلی، جعفری، شافعی و مالکی) حساب دیگری باز کنند که طالبان حنفی نیستند و نه شافعی اند و نه حنبلی و مالکی و نه شیعه. طالبان از دهه هفتاد، مذهبی با پسوند اسلام ساختند که از رفتار و گفتار و احکام صادره شان به وضوح به دست می آید که با هیچ یک از مذاهب اسلامی مطابقت ندارد و عملاً هیچ کدام مذاهب اسلامی را قبول ندارد، فقط لقلقه ای زبان شان مذهب مورد قبول اکثریت مردم افغانستان را دارند و بس. به همین دلیل است که تمام اقوام و مذاهب افغانستان از آنها می ترسند و از حکومت شان فرار می کنند... .

    -------------------------------------------------ا

    منبع:

    اکثر دانشمندان و پیشوایان مذاب اهل سنت و علماء بزرگان فرقین، این ماجرا را نقل کرده اند.

    محمد ابن یوسف گنجی شافعی در آخر باب 58کفایت الطالب

    1.     امام احمد ابن حنبل در مسند

    2.     بخاری در صحیح

    3.     حمیدی در جمع بین الصحیحین

    4.    شیخ سلیمان بلخی حنفی در ص75 باب 14 ینابیع الموده از مناقب خوارزمی

    5.     امام فخر رازی در ص 466 اربعین

    6.     محب الدین طبری در ص 196 جلد دوم ریاض النضره

    7.     خطیب خوارزمی در ص 48 مناقب

    8.     محمد ابن طلحه شافعی در ص 13 مطالب السئول

    9.     امام الحرم در ص 80 ذخایر العقبی

     

     


    [ پنج شنبه 101/3/19 ] [ 9:35 صبح ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]
    اهمیت رهبری و وحدت کلمه
    اهمیت رهبری
    بی تردید هیچ دگرگونی و انقلابی بی ریشه و علت پدید نمی آید و بسترها و عواملی در شکل گیری آن مؤثر است. قیام 15 خرداد نیز جنبشی خردمندانه ای مردمی بود همانند «#جنبش_روشنایی»؛ «#انقلاب_تبسم»... که مدیریت و رهبری اندیشمندانه الهی امام خمینی(ره) آن قیام را ماندگار و اثر گذار نمود و نقطه عطفی در کارنامه انقلاب اسلامی ایران به شمار می رود. این قیام، سر آغاز تحوّلات و دگرگونیهای شگفت آوری شد که به حق می توان از آن به عنوان «یوم اللّه» نام برد.
    چرا «جنبش روشنایی» و «انقلاب تبسم» که با تمام شوروشعور مردمی به پا شده بود به نتیجه نرسید ؟ چون رهبران بی خرد و بی تعهد و بی دین رهبری آن جبش ها را بدست گرفتند ... مثل استقبال مردم شد از گروه #شورایی_اتفاق که رهبریتی خوب نداشت ...

    [ یکشنبه 101/3/15 ] [ 11:46 صبح ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]

    اندیشه ی ناب و ماندگار!

     اندیشه های ناب

    درآستانه ی سی وسومین سالگردامام خمینی(رحمت الله علیه)؛یادآن مردبزرگ راگرامی میداریم

    انقلاب اسلامی ایران در پرتو اندیشه‌های ناب حضرت امام خمینی قدس الله نفسة الزکیه انفجاری بود که در دل یکی از تاریک‌ترین مقاطع تاریخی  به ظهور رسید ؛

    در زمانه‌ای که هر گروه و دسته‌ای، برای خود یک ایدئولوژی و فکر را رهایی بخش می‌دانست و آن‌را نقشه راه مبارزه قرار می‌داد، این اندیشه و آرای امام بود که اکثریت مردم را با خود همراه کرد و سرانجام نیز، مردم به الگوی حکومت‌داری و نظام و قانون اساسی‌ای رأی دادند که الهام گرفته از اندیشه امام بود. بدون شک تحکیم، بسط، تبیین و شناخت اندیشه‌های حضرت امام خمینی(ره) #برای_هرنسلی_از_رسالت‌های_عظیم_پیروان_صادق_اوست.

    ----------------------------------------------------------------ا

    در رابطه به این که وظیفه رهبر چیست و چگونه میتواند جامعه را به سمت وضعیت مطلوب راهبری کند؟

     

    استاد دکتر نجف لک ‎زایی، بابرداشت از اندیشه های امام خمینی(س) می فرماید: وقتی که رابطه رهبری در جامعه به مطلوب خودش می‎رسد، امکانات جدیدی برای جامعه به وجود می‎آید. از این فضای جدید می‎توانیم به فضای راهبردی یاد کنیم. کاری که رهبران انجام می‎دهند، کار راهبردی است. رهبران در سطوح پایین خودشان را درگیر نمی‎کنند. بلکه پیوسته سطح تصمیم‎گیری‎ و برنامه‎ریز‎ی‎ و سازمان‎دهی‎ منابع و امکانات و نظارت‎ها و تصمیم‎گیری‎ها، در سطوح کلان اتفاق می‎افتد. مهم‎ترین کار رهبران این است که میان اهداف و به عبارتی، اهداف راهبردی با امکانات راهبردی و روش‎های راهبردی، ارتباط برقرار کنند؛ چون ممکن است که ما اهداف بسیار زیبایی را ترسیم کنیم و بخواهیم به آن‎ها برسیم؛ اما برای تحقق این اهداف امکانات لازم و روش‎های مناسبی را در پیش نگیریم، لذا هیچ موقع به آن اهداف نمی‎رسیم. اساساً شما انسانی را روی کره زمین نمی‌توانید پیدا کنید که به صورت فطری و طبیعی خواهان خیر و سعادت نباشد؛ اما ما می‎دانیم که برخی از مردمان به اموری که دوست دارند، نمی‎رسند.

     

    یکی از مهم‎ترین دلایلش این است که آن مردم فقط امور خوب را دوست دارند؛ اما تلاشی برای رسیدن به آن‎ نمی‎کنند و امکانات لازم را برای تحقق اهداف فراهم نمی‎کنند. یا اگر هم امکاناتی دارند از روش‎های مناسب برای تحقق آن اهداف بهره نمی‎گیرند. وقتی سطح رهبری ارتقا پیدا کند، تکالیف جدیدی متوجه امام مسلمین می‎شود. چون همه اختیارات حوزه رهبری که برای معصوم بوده، برای فقیه جامع‌الشرایط هم هست؛ بنابراین همه شئون و وظایفی که برای نبی و امام در حوزه امامت و رهبری جامعه بوده، برای فقیه جامع‎الشرایط هم هست و اثبات می‎شود و حضرت امام خمینی هم بر این امر تصریح کرده و می‎فرماید: «کل ما کان للنبی صلى الله علیه وسلم والأئمه فهو للفقیه أیضاً». این را ما در عرصه‎های مختلف می‎توانیم تبیین کنیم، اما در یک بخش، بحث تبیین و ارائه دین برای مردم مطرح است و بعد، اجرای آن. طبیعتاً تبیین و ارائه دین هر کدام از رهبران متفاوت است. در باب پیامبر، می‌گوییم که به ایشان وحی می‎شد و حضرت، وحی را ابلاغ می‎کرد. در باب ائمه علیهم‎السلام، می‎گوییم وقتی وحی قطع شده و آنچه پیامبر آورده بود، ائمه تبیین می‎کردند و آن را بسط می‎دادند. در باب فقیه جامع الشرایط، می‎گوییم ایشان اجتهاد و استنباط می‎کند و فتوا می‎دهد.

     

    [آری!] کار مهمی که امام انجام داد، این بود که فرمود اسلام باید در تمامیت خودش احیا بشود که یک بخش اسلام، فقه است؛ اسلام بخش‎های دیگری هم دارد؛ از جمله، بخش‎های اخلاقی، اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، حقوقی، اقتصادی و نظامی. بنابراین احیای اسلام به‌طور کامل، در دستور کار قرار دارد.

    در واقع دین‌شناسی امام، نظام‎مند، جامع، بنیادین و هدفمند بوده است و دین‎شناسی جزئی نیست. فرق این دو دین‌شناسی در این است که در دین‌شناسی جزئی گفته می‎شود که هر مقدار از دین را که می‎توانید عمل کنید و به همان مقدار تکلیف دارید. نتایجی هم بر اعمال شما مترتب می‎شود. در این تبیین، قدرت شرط تکلیف است و اگر قدرت نباشد، تکلیفی هم وجود نخواهد داشت. تکلیف متوجه کسی که قدرت ندارد، نمی‎شود. اما در دین‎شناسی امام، این‎طور نیست. در دین‎شناسی امام عمل به دین است که آن نتایج را در پی دارد. یعنی نگاه سیستمی در اینجا صورت می‎گیرد. لذا قدرت شرط تکلیف نیست. ما مکلف به همه تکالیف دینی هستیم؛ اما اگر قدرت نداشتیم، از انجام برخی تکالیف شرعی، معذور هستیم؛ یعنی عذر داریم.

    به هر حال اگر کسی عذر دارد باید تلاش کند که در اولین فرصت از این حالت خارج بشود؛ عذری که پیش آمده و نمی‎تواند به تکالیف شرعی عمل کند، باید آن را برطرف کند. امام در مباحث مختلفی به این موضوع اشاره کرده است که اگر شما می‎بینید امروزه جوامع اسلامی تبدیل به جوامع ذلیل و عقب‎مانده شده‎اند، به این خاطر است که به اسلام عمل نمی‎کنند. عمل به بخشی از اسلام، عمل به اسلام نیست. برای مثال اتومبیل را فرض کنید. این اتومبیل وقتی کار می‎کند که تماماً سرپا باشد؛ اما اگر یک بخش آن کار نکند، گویا اصلاً اتومبیلی وجود ندارد. مثلاً اتومبیل نو را از کارخانه می‎خرید، اما هنوز به آن بنزین نزده‎اید. چنین اتومبیلی حرکت نمی‎کند و در واقع فایده‎ای هم ندارد؛ چون همان‎طور که در منطق خوانده‎ایم، نتیجه تابع اخص[مقدمتین و] مقدمات است. ضعیف‎ترین بخش سیستم، کل سیستم را در طرف خودش می‎کشد. دین هم همین‎طور است. اگر کسی به یک بخش از دین عمل نماید و از باقی مقوله‎های دین صرف‎ نظر کند، در واقع به دین عمل نکرده است. آن نتایجی که قرار بود بر دین مترتب بشود، مترتب نمی‎شود. مثالی که امام می‎زند، مثال ابلیس است. ابلیس که مشکل اعتقادی نداشت. به خاطر اینکه وقتی خدا به او دستور داد که بر آدم سجده کند، به خدا نگفت که من تو را به خدایی قبول ندارم؛ بلکه گفت من بر آدم سجده نمی‎کنم چون تو مرا از آتش آفریده‎ای و آدم را از خاک؛ و من برترم. یعنی خدا و خالقیت خدا را قبول دارد؛ حتی معاد را هم قبول دارد، چون خطاب به خداوند می‎گوید أَنْظِرْنِی إِلَى? یَوْمِ یُبْعَثُونَ … یعنی تا روز قیامت به من وقت بده. بنابراین پذیرش برخی از دین و رد بخش دیگری از دین، آن نتایجی که باید بر عمل بر دین بار بشود، بار نمی‎شود. تمام همت و تلاش ما باید این باشد که به همه این بسته عمل کنیم؛ لذا امام از همین جا وارد می‎شود و می‎فرماید: «صرف قانون برای سعادت بشر کافی نیست.» اینکه کسانی آمدند و گفتند عصر غیبت، دوران تعطیل است. امام غایب است و ما هم تکلیفی نداریم…! این‎ها اصلاً منطق دین را متوجه نشدند. در این صورت قرآن به چه کار ما می‎آید؟ امام می‎فرماید اگر قرآن در عصر غیبت نسخ نشده، که نشده است، پس ما باید به آن عمل کنیم. اینکه به آن عمل کنیم و آیات قرآن را اجرا کنیم، اجرای بسیاری از آیات نیاز به حکومت دارد. مقرراتی هست که از سوی خداوند وضع شده‎اند که اگر به مرحله اجرا دربیایند، نیاز به تشکیل حکومت است. مگر می‎شود بدون تشکیل حکومت به دستورات و آیات قرآن عمل کنیم؟ این حکومت احتیاج به رهبر و امام دارد. امام زمان ارواحنا الفدا غایب است. فقیه جامع الشرایط به عنوان نایب امام زمان عهده‎دار امور جامعه می‎شود. پس اهداف باید مشخص بشوند. هدفی که امام مشخص می‎کند، این است که به همه اسلام عمل کنیم. اگر همه اسلام را احیا و به آن عمل کنیم، به قرب الهی و سعادت نائل می‎شویم.

    منبع: شبکه اجتهاد ؛ پایگاه اطلاع رسانی فقه حقوق و اقتصاد اسلامی (ijtihadnet.ir)

     


    [ شنبه 101/3/14 ] [ 2:15 عصر ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]

    میلاد حضرت معصومه و روز دختران روان فاطمه(س) #مبارک

    میلاد فاطمه معصومه مبارک
    #کفوّیت_چیست؟


    حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها از جهت شخصیت فردی و کمالات روحی در بین فرزندان موسی بن جعفر سلام‌الله علیها بعد از برادرش، علی بن موسی‌الرضا علیه السّلام در والاترین رتبه جای دارد. این در حالی است که شیخ مفید و دیگران فرزندان دختر امام کاظم علیه السّلام حداقل هجده تن بوده‌اند و فاطمه در بین این‌همه بانوی مکرمه سرآمد بوده است. [شیخ مفید، الارشاد، دارالمفید، ج 2، ص 244.]

    اما شیخ محمدتقی تستری در "قاموسی الرجال" فضیلت دختران موسی بن جعفر را نه‌تنها در بین دختران، بلکه پسران موسی بن جعفر (علیه السلام) غیر از امام رضا علیه السّلام بی‌نظیر می‌داند و می‌نویسد: "در میان فرزندان امام کاظم علیه السّلام باآن‌همه کثرتشان، بعد از امام رضا علیه السّلام کسی هم‌شأن حضرت معصومه سلام‌الله علیها نیست[مجله کوثر، شماره 33، شخصیت حضرت معصومه.]. "

    بی‌گمان این نحوه اظهارنظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر علیه السّلام بر برداشت‌هایی استوار است که از متن روایات وارده از ائمه به‌دست‌آمده است. روایاتی که مقام‌هایی را برای فاطمه معصومه سلام‌الله علیها برشمرده‌اند مقامی که نظیر آن را برای دیگر برادران و خواهران وی ذکر نکرده‌اند و به‌این‌ترتیب نام فاطمه معصومه سلام‌الله علیها را در شمار زنان برتر جهان قرار داده‌اند. حال به‌طور اختصار به بررسی بعضی از خصوصیاتی که آن حضرت را از دیگر امام زادگان جدا می‌کند می‌پردازیم.

    1- شرافت خانوادگی:
    مطالعه سیره ائمه گواهی می‌دهد که طهارت و پاکی مادر شرط اساسی برای گزینش مادران امامان بوده است و سعادتی که نصیب فاطمه معصومه سلام‌الله علیها شده این بود که مادرش، مادر امام رضا علیه السّلام نیز بود. لذا از هر آلودگی در هراندازه‌اش به دور ماند[5].

    2- شفاعت گسترده:
    بالاترین جایگاه شفاعت از آن رسول گرامی اسلام است، [سوره بقره، آیه 256.] اما دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم شفاعت گسترده‌ای دارند که بسیار وسیع و جهان‌شمول است و می‌تواند همه اهالی محشر را فراگیرد: 1- خاتون محشر، صدیقه اطهر، حضرت زهرا سلام‌الله علیها 2- شفیعه روز جزا حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها) که در زیارت نامه اش آمده است: «اشفعی لنا فی الجنه»
    در مورد شفاعت گسترده حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها طبق احادیث منقول از اهل سنت و شیعه هیچ شکی نیست؛ اما در مورد حضرت معصومه سلام‌الله علیها از جهت گستردگی شفاعت، هیچ‌کس حداقل هیچ بانویی به شفیعه محشر معصومه نمی‌رسد که امام جعفر صادق علیه السّلام در این رابطه می‌فرماید: تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنه باجمعهم" با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می‌شوند. [سفینة البحار، شیخ عباس قمی، کتابخانه سنائی، تهران، ج 2، ص 376.]

    3- ویژگی‌های دیگر:
    مثل عصمت، محدثه بودن، ورود زیارت‌نامه مخصوص و . . . باعث شده که حضرت معصومه سلام‌الله علیها از دیگر امام زادگان و برادران و خواهران پیشی گیرد. [8] و همچون ستاره‌ای درخشان در این آسمان بدرخشد و صاحب شأن و مقام خاصی بشود همان‌طوری که امام رضا علیه السّلام در فقره‌ای از زیارت‌نامه آن حضرت می‌فرماید: فان لک عند الله شانا من الشان[بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، ج 102، ص 266.] یعنی تو در محضر الهی شأن و منزلت وصف‌ناپذیری داری که بر خاک‌نشینان این عالم قابل‌تصور نیست و تنها خدا و پیامبر و اوصیاء طاهرینش بر آن واقف‌اند.

    4- ویژگی و امتیاز منحصربه‌فرد:
    دیگر اینکه زیارت آن حضرت است که ثواب آن پاداش و جایزه بزرگی دارد : متن دقیق روایات استحباب زیارت و پاداش آن برای استفاده بیشتر مخاطبین ذکر می‌گردد : حضرت معصومه تنها امام‌زاده‌ای است که امامان معصوم به زیارت آن حضرت تأکید کرده و پاداش زیارت آن حضرت را معادل با بهشت دانسته‌اند: بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِی تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ قَالَ الرَّاوِی وَ کَانَ هَذَا الْکَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ یُولَدَ الْکَاظِمُ عَلَیْهِ السَّلَامُ[بحارالأنوار ج : 57 ص : 217] امام صادق (ع) قبل از تولد امام کاظم (ع) ضمن تبیین جایگاه قم و قداست آن به جهت دفن فاطمه معصومه درآن؛ پاداش زیارت این با نو را ورود به بهشت معرفی کرد


    آری همان فضائل بی شمار بود که برای حضرت اش کفوی برای همسری اش وجود نداشت. از طرفی نیز امت عصر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) در حد از معرفت رسیده بودند که می دانستند کویت حضرت را ندارند، هیچ کسی به خودش جرئت خواستگاری را نداده بودند. وای از مظلومیت بی بی دو عالم فاطمه الزهرا بیت رسول الله (سلام الله علیهما)، کسانی به خود شان جرئت این جسارت را دند که حتی مسلمان هم نشده بودند و در صف منافقین قرار داشتند!!

    اهمیت کفویت در ازدواج
    از جمله مهمترین عوامل مؤثر بر ازدواج که موجب ارتقاء کیفی و پایداری آن می گردد، کفویت و همسانی زن و مرد می باشد که قبل از ازدواج و در هنگام انتخاب همسر مناسب، شایسته است مورد توجه قرار گیرد. اهمیت کفویت در ازدواج در ابعاد ایمانی و دینی، شخصیتی و عاطفی، تحصیلی و فرهنگی، پاکدامنی، سنی، اقتصادی و منطقه جغرافیایی، از اهمیت به سزای برخوردار است.

    کفویت در اصطلاح، با هم جور در آمدن معنا می شود.
    در این زمینه پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد، صلی الله و علیه و آله، می فرماید: "زمانی که نزد شما خواستگاران هم کفو و هم شان آمدند، دختران را شوهر دهید و در کار آن ها منتظر حوادث ناگوار نباشید."(نهج الفصاحه، حدیث 193) و همچنین درباره ازدواج حضرت علی، علیه السلام، و حضرت فاطمه، سلام الله علیها، می فرماید:" اگر علی نبود، کسی که شرایط ازدواج با فاطمه را داشته باشد، برای ابد وجود نداشت." (بحارالانوار، ج 43، ص 58)
    آیا کفویت به معنای شبیه بودن و مثل هم بودن است؟
    کفو بودن به معنی مثل و شبیه هم بودن نیست بلکه به معنی متناسب بودن است که ممکن است گاهی این تناسب در شبیه بودن باشد یا گاهی در هم جهت بودن و یا گاهی نیز در مکمل بودن نهفته باشد.
    لذا کفوّیت های ذیل در ازدواج از اهمیت بالایی برخوردار می باشد:

    الف : عدم ابتلا به بیماری‌های جسمی و روانی
    لازم می نماید که داوطلبان ازدواج از وضعیت جسمانی، شرایط حسی و حرکتی و سلامت عمومی یکدیگر اطلاع صحیح داشته باشند. در واقع این آگاهی قبل از عقد پیمان زوجیت امری لازم و واجب است و از حقوق حقه‌ی طرفین محسوب می‌شود.
    پنهان کردن ناتوانی‌ها و بیماری‌های خاص و سخت درمان و مخفی داشتن برخی اختلالات حسی و حرکتی که کنترل آنها مستلزم تدابیر درمانی و توان بخشی مستمر و طولانی است، مثل سرطان‌ها، ام اس (تحلیل تدریجی بافت‌های عصبی) و صرع (5) نه تنها صحت پیمان زوجیت را خدشه دار می‌کند و بعضاً می‌تواند فسخ نکاح را در پی داشته باشد، بلکه پایه‌های استوار سنگر زندگی مشترک را لرزان می‌نماید. زمانی که پیمان زوجیت بر صداقت استوار نباشد، به یقین آرامشی را به دنبال نخواهد داشت.

    ب: سن
    یکی از مسائل مورد توجه در ازدواج، مسأله‌ی سن و تفاوت سنی داوطلبان ازدواج است. به طور کلّی شایسته و بایسته آن است که داوطلبان ازدواج تناسب و کفویت سنی داشته باشند. هر جوانی که بلوغ جنسی را پشت سر گذاشته و از رشد به مطلوبیت جسمانی روانی رسیده باشد، همچنین از هوشمندی و کفایت‌های عقلانی و تعادل عاطفی و روانی بهره مند شده باشد و دارای تعهد و قدرت مسئولیت پذیری اجتماعی و قابلیت همسری داشته باشد، می‌تواند در اندیشه‌ی ازدواج باشد. برخی این شرایط را در حدود 18 تا 20 سالگی می‌یابند، بعضی کمی زودتر و جمعی نیز تا حدود 25 سالگی و یا بالاتر. بنابراین با توجه به متغیرهای گوناگون، نمی‌توان عدد مشخصی را به عنوان سن مطلوب ازدواج تعیین کرد. لذا طبق باور عمومی که حتماً باید دختر و زن چند سال کوچکتر از آقا باشد نمی‌تواند همواره دارای مبنای علمی و منطقی و بالطبع حجت شرع باشد. هر چند که زوجه از نظر سنّ و سال کوچکتر از زوج باشد بهتر است.
    در مجموع در ارتباط با مسأله‌ی سن و تفاوت سنی خانم‌ها و آقایان به هنگام ازدواج نکات و ملاحظات زیر قابل توجه است:

    1) فرصت مطلوب برای فرزندآوری از دیگر ملاحظات مربوط به سن خانم‌ها به هنگام ازدواج است. همان گونه که اشاره شد هم سن بودن و یا چند سال بزرگتر بودن خانم‌های جوان به هنگام ازدواج نمی‌تواند و نباید مانعی برای تعویق یا تأخیر امر مقدس ازدواج باشد. اما ازدواج دختر خانم‌ها در سنین بالای 36 سال توجه به ملاحظات خاصی را در ارتباط با بارداری و فرزندآوری می‌طلبد. در حال حاضر مطالعات مربوط به سنین مطلوب فرزندآوری مادران، بیانگر این مطلب است که مناسب‌ترین دوره‌ی فرزندآوری در حدود سنین 23 تا 36 سال با رعایت فواصل بارداری است. (7) لذا بایسته است زمانی که خانم‌ها در سنین 36 سالگی و یا بالاتر در اندیشه‌ی فرزندآوری هستند دقت بیشتری در انجام آزمایش‌های ژنتیکی (8) و حصول اطمینان بیشتر از سلامت کروموزوم‌ها مبذول دارند. فراوانی تولد کودکان مبتلا به سندروم داون از مادران بالای سن 35 سال به طور معنی داری بیشتر از مادران جوان‌تر می‌باشند.
    در هر حال با عنایت به فلسفه، اهمیت، ضرورت و قداست عرشی امر ازدواج به عنوان یک نیاز فطری و روانی انسان، چنانچه مرد جوانی قصد ازدواج با خانمی را دارد که او را واجد شرایط برتر برای ازدواج می‌داند، اما ایشان بیش از 36 سال دارد، با توجه به مراتب فوق و بررسی جوانب امر و ملاحظات مربوط به مسأله‌ی فرزندآوری می‌تواند در اولین فرصت ممکن کانون آرامش بخش زندگی مشترک را بنا نهد.

    2) مسأله‌ی مهم دیگر در ارتباط با سن و تفاوت سنی خانم و آقا که می‌تواند مورد توجه قرار گیرد، بخصوص زمانی که آقا چندین سال بزرگتر از خانم می‌باشد. رضامندی متقابل زن و شوهر در زندگی مشترک زناشویی است. رضامندی غریزی توسط زوجین (بویژه خانم‌ها) در زندگی مشترک امری بسیار مهم و در خور توجه است و این رضامندی جنسی از حقوق حقه‌ی ایشان می‌باشد. بنابراین به هنگام ازدواج، در مواردی که آقا 10 تا 15 سال و یا بیشتر بزرگتر از خانم است باید به موضوع مهم تراضی غریزی و رضامندی متقابل زوجین در طول حیات مشترک و زندگی زناشویی اهمیت داد. چه بسا اختلافات جدی خانوادگی، همسر گریزی‌ها، همسر ستیزی‌ها و ارتکاب رفتارهای ناسازگار و آسیب‌پذیری‌های فردی و خانوادگی در نتیجه‌ی عدم رضایت متقابل در روابط مستمر و طولانی زناشویی پدیدار می‌شود.

    3) نکته‌ی بسیار مهم دیگر که در مورد سن و اختلافات سنی دختر و پسر به هنگام ازدواج می‌تواند قابل ذکر باشد این است که همه‌ی آدم‌هایی که در یک روز به دنیا می‌آیند و کاملاً هم سن و سال هستند، از نظر شرایط زیستی و جسمانی و ویژگی‌های روانی و عاطفی و سرزندگی مشابه هم نیستند. تفاوت‌های فردی در بین همه‌ی دخترها و پسرهای هم سن و سال و حتی در بین دوقلوهای یکسان کاملاً مشهود است. ساختار ژنتیکی و سازمان زیستی افراد، ولو اینکه هم سن و سال باشند، متفاوت می‌باشد. این تفاوت در ویژگی‌های روانی آنها نیز کاملاً آشکار است. لذا در ارتباط با مسأله‌ی "سن" علاوه بر سن تقویمی، سن زیستی و سن روانی نیز همواره مورد توجه است. به عبارت دیگر شاکله‌ی وجود انسان را عوامل گوناگون پدیدار می‌کند. از جمله‌ی این عوامل، سن تقویمی یا سن شناسنامه‌ای است که همه‌ی ما از آن آگاهیم و دیگران نیز با نگاه کردن به تاریخ تولد ما در شناسنامه می‌توانند در مورد آن آگاهی یابند.

    1) سن روانی
    سن روانی، شرایط روانی فرد، وضعیت زیستی او را متأثر می‌سازد و شرایط زیستی و بدنی فرد نیز شرایط روانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
    اصل تأثیر روان بر بدن و بدن بر روان در مباحث اساسی روان‌شناسی نیز حکایتگر همین موضوع است. بنابراین گاه دختر خانمی را ملاحظه می‌کنیم که از نظر سن شناسنامه‌ای دو سال بزرگتر از آقا پسر داوطلب ازدواج است، اما از نظر سن زیستی بسیار جوان‌تر از آقا به نظر می‌آید و به یقین بسیاری از خانواده‌های محترم، خود تجاربی از این دست دارند.
    خلاصه آنکه صرف هم سن بودن دختر و پسر و یا چند سال بزرگتر بودن دختر از پسر به هنگام ازدواج نباید مسأله‌ی مهمی تلقی شود و بازدارنده‌ی ازدواج باشد. سن حقیقی انسان آمیزه‌ای از سن تقویمی، سن زیستی و سن روانی است. بدیهی است سن روانی، پویایی فکری و نشاط درونی فرد بیشترین نقش را در آرامشگری می‌تواند داشته باشد.

    2) ویژگی‌های شناختی، هوشمندی، کفایت عقلانی، تحصیلات، نگرش‌ها و بازخوردها
    ویژگی‌های شناختی داوطلبان ازدواج در امر کفویت از اهمیت بسزایی برخوردار است. در واقع از جمله مهم‌ترین شاخص‌ها، قابلیت‌ها و شایستگی‌های همسری، احراز کفایت‌های شناختی است. مؤلفه‌های اصلی ویژگی‌های شناختی؛ هوشمندی، رشد عقلانی، دانش عمومی، سطح تحصیلات، نگرش‌ها و بازخوردها و بینش اجتماعی است. افراد عقب مانده‌ی ذهنی به لحاظ عدم توان تشخیص فلسفه و هدف ازدواج و تعهدات و مسئولیت‌های متقابل زندگی زناشویی و ناتوانی در پذیرش مسئولیت اداره‌ی خانواده به صورت مستقل و نیز عدم برخورداری از کفایت‌های لازم و کافی در امر فرزندآوری و فرزندپروری، مجاز به ازدواج نیستند.
    بنابراین داوطلبان ازدواج و خانواده‌های ذی ربط باید از هوشمندی طرف مقابل اطمینان داشته باشند. بدیهی است که برخورداری از حداقل تحصیلات در حد دوره‌ی راهنمایی و دبیرستان می‌تواند نشانی از سطح هوشی قابل قبول و یا بالاتر از متوسط فرد مورد نظر باشد.
    برخورداری از باورها و نگرش‌های مثبت و مولّد و سازنده نسبت به پدیده‌های اجتماعی از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار است. مثبت اندیشی و امید داشتن به رحمت خداوندی و اعتقاد به تلاش برای موفقیت، از جمله صفات مطلوبی است که در ارزیابی ویژگی‌های شناختی داوطلب ازدواج می‌بایست مورد توجه گیرد.
    توجه به کفویت و تناسب داوطلبان ازدواج در حوزه‌ی شناختی، بهره‌مندی از ظرفیت مطلوب هوشی، رشد و کفایت عقلانی فرد مورد نظر، بیشترین اهمیت را دارد. میزان تحصیلات طرفین نیز ممکن است مورد توجه خاص قرار گیرد. در اینجا ذکر این نکته لازم و ضروری است که تفاوت سطح تحصیلات دختر و پسر آماده‌ی ازدواج با عنایت به هوشمندی، کفایت عقلانی و بینش اجتماعی طرفین بیشترین اهمیت را دارد. میزان تحصیلات طرفین نمی‌تواند و نباید مانعی برای زوجیت باشد.

    4) عدم اعتیاد
    اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی توسط داوطلبان ازدواج، یکی از عوامل مهم ناکامی‌ها و شکست‌های زندگی مشترک است. در بررسی وضعیت زیستی طرف مقابل باید اطمینان یافت که هیچ گونه آلودگی و عادت نامطلوب زیستی، همچون گرایش به مشروبات الکلی، استعمال مواد مخدر از قبیل هروئین، تریاک، شیره، ال. اس. دی (LSD)، حشیش و حتی سیگار و غیره وجود ندارد.
    پنهان کردن سابقه‌ی اعتیاد به هنگام ازدواج، امری کاملاً مذموم است. چه بسا جوانانی که با سابقه‌ی اعتیاد قبلی در دوران ترک اعتیاد ازدواج می‌کنند و زمانی که با ناکامی‌های مکرر در زندگی مشترک مواجه می‌شوند، به لحاظ همان شخصیت ضعیف و خودشیفته و ناپایدار، مجدداً گرایش به اعتیاد و مصرف مواد مخدر پیدا می‌کنند.
    هرچند اکثر افرادی که سابقه‌ی اعتیاد دارند چند صباحی بعد از ترک اعتیاد مجدداً به اعتیاد گرایش پیدا می‌کنند، اما باید توجه داشت که عده‌ی قلیلی از ایشان هرگز و تحت هیچ شرایطی گرایش دوباره به اعتیاد پیدا نمی‌کنند و ما باید به توان و اراده‌ی این عده‌ی قلیل بیندیشیم و با محبت و رفتار شایسته، حامیانه، مشوقانه و صبورانه این جمعیت قلیل را به جمعیت کثیر تبدیل کنیم.

    5) سلامت و پاکی نفس
    ... الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات. (قران کریم). زنان پاک، شایسته‌ی مردان پاک‌اند و مردان پاک و طیب لایق زنان پاک و طیبه هستند.
    در فرهنگ اسلامی، یکی از اساسی‌ترین معیارهای کفویت داوطلبان ازدواج، برابری و مساوات در طهارت و پاکدامنی و مصونیت نفس از کشش‌های نفسانی است. به سخن دیگر اساس مساوات واقعی و کفویت وجود زن و مرد در توان ایشان برای غلبه بر کشش‌های نفسانی، قدرت خویشتن داری و پاک و طیب بودن تا هنگامه‌ی زوجیت با کفو شایسته و مطلوب است. شایسته‌ترین همسر و بایسته‌ترین کفو، وجود دختری پاک و طیب که هرگز برق نگاهش روشنگر چشمان نامحرمی نگردیده و جسم و روانش از هر گونه بهره و تعرض نامحرمان مصون مانده است، پسر پاک و طیب و وارسته‌ای است که هرگز وجود خویش را به اسارت نفس اماره درنیاورده، دمی با نامحرمی سر نکرده و از حریم عصمت و عفت گامی فراتر نگذاشته است. بالطبع دختری سزاوار و شایسته‌ی وجود پسری پاک و طیب و آزاده است که صلابت، نجابت و طهارت وی معناگر کفویت و ترسیمگر ایستادگی در کفه‌ی مساوات ترازوی عزت نفس، خویشتن داری و تقواپیشگی است.
    خوشا به حال دخترها و پسرهایی که به هنگامه‌ی ازدواج و جاری شدن عقد زوجیت برای نخستین بار برق نگاه پاک و بکرشان روشنگر دل‌هایشان تقدیم همدیگر می‌شود. این زوج‌ها بالاترین لذت حیاتی و آرامش روانی در زندگی مشترک را تجربه می‌کنند. این زوج‌های طیب و طیبه به دور از تجارب نامیمون و گناه آلود نفسانی و بیگانه با قیاس‌های ناروا و تنوع طلبی‌های جنسی، همه‌ی معنای زوجیت و مفهوم زندگی مشترک را در وجود یکدیگر و تراضی متقابل می‌یابند.
    بدون تردید احراز متقابل چنین ویژگی مطلوب برای داوطلبان ازدواج مستلزم آشنایی هر چه بیشتر و شناخت عمیق‌تر نسبت به تربیت خانوادگی و اجتماعی و چگونگی رشد و تحول شخصیت و میزان تقید به نظام ارزشها و تعهدات اخلاقی و دینی و اندیشه و رفتارهای متعهدانه و مسئولانه‌ی یکدیگر می‌باشد.
    برخورداری داوطلبان ازدواج از این ویژگی‌های ممتاز، خود می‌تواند بارزترین نشان سلامت نفس، قدرت خویشتن داری و حاکمیت اراده‌ی قوی بر کشش‌های نفسانی و رفتارهای فردی و اجتماعی باشد. البته در جامعه‌ی اسلامی، همه‌ی خانواده‌ها به پاکی و طهارت دخترها و پسرها به هنگام ازدواج اذعان دارند و در اینجا ذکر این مطلب مهم برای آشنایی هرچه بیشتر با یکی از مهم‌ترین اصول کفویت، مساوات و برابری واقعی زن‌ها و مردها در فرهنگ ارزشهای اسلامی است. از حقوق فطری و مسلم دختر خانم‌های طیبه و باکره، بانجابت و سلامت نفس این است که به هنگام ازدواج از همرهی همسری شایسته، طیب، باکره، نجیب و اصیل بهره‌مند شوند.
    آری، کفویت در پاکی‌ها و پاکدامنی‌ها، همانندی در غلبه بر کشش‌های نفسانی و فوران غرایز، همتایی در سلامت نفس و تقواپیشگی و همدلی در دل‌آرامی، فطری‌ترین معیار کفویت و طبیعی‌ترین جلوه‌ی مساوات است.

    6) کفویت در ایمان و آرامش دل
    همه‌ی انسان‌ها به طور فطری کنجکاو آفریده می‌شوند و این کنجکاوی خمیرمایه‌ی خداجویی و ایمان به پروردگار و بستر خلاقیت و تولیدات برتری فکری است.
    مؤمن بودن به حرکت هدفمند و جهت دار هستی، یعنی همنوا شدن با همه‌ی پدیده‌هایی که از بدو پدیدآیی، سرود توحید، آزادگی و رجعت را می‌سرایند: "انا لله و انا الیه راجعون".
    مؤمن بودن یعنی مبرا شدن از آفت‌های رشد و پیوند با توحید و یکتایی.
    مؤمن بودن یعنی متصف شدن به برترین صفات و ویژگی‌های شخصیت و آراسته شدن به والاترین فضیلت‌ها و جاودانه‌ترین زینت‌ها.
    مؤمن بودن یعنی همسو شدن با راز و رمز خلقت و یکی شدن با همه‌ی هستی و پیوند با هستی بخش.
    مؤمن بودن به خالق قادر، قادر رحمان و رحمان رحیم، یعنی جلالت فکر و اندیشه، صفای دل و پاکی نهاد.
    مؤمن بودن به دنیای فانی و سرای جاودان، یعنی سیر کردن در جهان هستی با برترین توشه‌ها و در نهایت سبکبالی و وارستگی.
    مؤمن بودن، یعنی بهره‌مندی از دلی آرام، قلبی مطمئن، ضمیری پاک و وجودی آرام بخش.
    مؤمن کسی است که دلش مملو از ایمان به معنای هستی و همه‌ی وجودش ذکر هستی بخش باشد. به همین دلیل انسان مؤمن از بالاترین امنیت روان و آرامش جان بهره مند است.
    کفویت در ایمان و مؤمن بودن داوطلبان ازدواج در این است که هر دو نفر وجودشان منبع آرامش باشد و وارستگی و دلشان از هر نوع ناآرامی و ناامنی و تردید و تشتت آزاد باشد. از این رو توجه به کفویت در ایمان و آرامش دل به یک معنا، ارزشی مضاعف برای هدف مقدس ازدواج قائل شدن است که همانا به فرموده‌ی خالق مهربان، هدف از ازدواج رسیدن به دل‌آرامی و آرامش وجود است و خداوند منان آرامش و سکینه‌ی خاطر را در قلب‌های مؤمنان قرار داده است.
    کفویت در ایمان از زیباترین مصادیق، همسویی، همراهی، همدلی و هم پیمانی و در یک کلام همسری داوطلبان ازدواج است.
    کفویت در ایمان، به معنای دقیق، یعنی برترین قابلیت در مودت، رحمت و محبت میان داوطلبان ازدواج.
    کفویت در ایمان، یعنی توجه به انسان‌هایی که حسن اخلاق، پاکی دل، گشاده رویی، صبوری، گذشت و ایثار، وفاداری، صداقت، شجات و مروت، معناگر شخصیت مؤمن و متعالی آنهاست.
    پرواضح است که عنایت به رفتارهای مذهبی مثل نماز، روزه، حجاب، خویشتن داری و مقاومت در برابر لغزش‌ها، کجروی‌ها و آسیب‌پذیری‌های اخلاقی و رفتاری و آلوده نشدن به ناصواب‌ها و گناه‌ها، همه و همه در پرتو نور ایمان و معنویت وجود مؤمنان می‌تواند معنای واقعی خود را بیابد.
    آنگاه که انسان‌های وارسته و مؤمن با خدای خود به راز و نیاز می‌ایستند و از سویدای دل با خالق هستی سخن می‌گویند، به سان آن است که در سکوی پرواز، سبکبال و دل آرام آماده‌ی عروج اند، و نماز تسبیح اکبر مؤمنان است.
    کفویت در ایمان، همدلی در سر دادن سرود آزادگی و همسویی در نیایش و نماز در میان داوطلبان ازدواج و زوج‌های جوان، با ارزش‌ترین سرمایه‌ی حیات و اصلی‌ترین عامل آسودگی خیال، امنیت روان و خوشبختی واقعی است.
    آری، بزرگترین ارمغان زوجیت دو جوان وارسته و آزاده، کفویت در طهارت و پاکدامنی، مصونیت از آلودگی‌های غریزه‌ی جنسی، بهره‌مندی از نورانیت ایمان، آرامش دل و همنوایی در سخن گفتن با خداست.


    7) کفویت در اخلاق، منش و رفتارهای فردی و اجتماعی
    هماهنگی و همسویی داوطلبان ازدواج در اغلب خصیصه‌های اخلاقی مطلوب و منش‌ها و رفتارهای متعالی فردی و اجتماعی، امری بسیار مهم و شایان توجه فراوان است.
    بدون تردید، ویژگی‌های برتر اخلاقی و خصیصه‌های حمیده‌ی رفتاری نمی‌تواند خارج از حریم ارزشهای الهی و منطق و معرفت دینی، برای مؤمنان مفهومی داشته باشد. از این رو آنچه در اینجا بدان اشاره می‌شود، صرفا تأکید مؤکدی بر صفات و ویژگی‌های رفتاری مورد انتظار از داوطلبان مؤمن و وارسته‌ی ازدواج است.
    پیامبر خدا -صلی الله علیه و آله- نیز هدف از بعثت خود را کمال بخشیدن به صفات و فضیلت‌های اخلاقی می‌دانند و تأکید تعالیم اسلامی بر این است که ایمان و اخلاق، تدین و تخلق به صفات اخلاقی برتر مکمل و معناگر یکدیگرند. به سخن دیگر مؤمن هرگز نمی‌تواند بداخلاق، تندخو، بدزبان، پرخاشگر و فحاش باشد. یعنی دین و اخلاق به مفهوم دقیق آن همواره ملازم هم هستند.
    مولای متقیان امیرمؤمنان علی -علیه السلام- می‌فرمایند: "رأس الایمان حسن الخلق." نشان سرآمد ایمان، خوش اخلاقی و حسن خلق است. امام حسن مجتبی - علیه السلام- نیز می‌فرمایند: بهترین بهترین‌ها و نیکوترین نیکویی‌ها، خوش اخلاقی است.
    حسن خلق، خوش اخلاقی و نیک منشی به معنای زینت دادن به کلام شکر و سپاسگزاری، تشکر و قدردانی، خوش زبانی و حقیقت گویی، محبت و تشویق، کم گویی و گزیده گویی، تصدیق حق و درستی، صداقت و راستی و آراستن رفتار و عمل به خوش رویی و وقار، حلم و شکیبایی، عفت و پارسایی، رأفت و شفقت، تواضع و فروتنی، شهامت و شجاعت، گذشت و سخاوت، حیا و پرهیزگاری، انصاف و جوانمردی، اعتدال و میانه روی، اندیشه و توکل، تلاش و دقت، وفای به عهد ده‌ها صفت والای دیگر؛ استوارترین سکوی حرکت زوج‌های جوان به سوی کمال، همراه با آرامش و امنیت خاطر است.
    همه‌ی آنچه انتظار می‌رود بعد از ازدواج زمینه‌ساز آرامش و سعادت و خوشبختی داوطلبان ازدواج و زوج‌های جوان باشد و همه‌ی جاذبه‌های فزاینده‌ی زندگی مشترک را باید در قلمرو و کفویت در ایمان و اخلاق داوطلبان ازدواج جست و جو کرد.
    داوطلبان ازدواج از همان نخستین لحظه‌ها و روزهای زوجیت و آغاز زندگی مشترک و در حرکت به سوی کمال و فلاح بیش از پیش به جاذبه‌های فکری و اندیشه‌های امیدبخش یکدیگر نیاز خواهند داشت. همه‌ی زوج‌های جوان، همه‌ی زن‌ها و شوهرها به جاذبه‌های کلامی، ابراز مهر، تأیید و تکریم، تشویق و تشکر و ابلاغ پیام دلنشین، اطمینان بخش و روح افزای "دوستت دارم" نیاز دارند و این نیاز فطری همه‌ی انسان‌هاست.
    همه‌ی زوج‌های جوان، زن‌ها و شوهرهای بزرگسال و کهن سال به نگاه پرجاذبه و محبت آمیز همدیگر محتاجند و دل‌هایشان با موج نگاه پرمهر یکدیگر صیقل و صفا می‌یابد. همه‌ی زوج‌های جوان نیازمند مشاهده‌ی زیباترین، نیکوترین و گیراترین رفتارهای همدیگر در شرایط و موقعیت‌های مختلف زندگی مشترک هستند.
    حسن خلق و ایمان قوی، تعقل و تفکر، حکمت و درایت، طهارت و پاکی طینت، پربرکت‌ترین بذرها برای رویش جوانه‌های وجود و پدیدآیی جاذبه‌های آرامشگر حیات است.


    8) زمینه‌ی تربیت و فرهنگ خانوادگی
    اما باید توجه داشت که زمینه و بستر اصلی پدیدآیی رفتارهای متعالی، منش نیکو و صفات برتر اخلاقی، معرفت دینی و تعهدات و مسئولیت پذیری‌های اجتماعی در دختران و پسران داوطلب ازدواج، بیش از همه در محیط خانه و با تأثیرپذیری از نظام تربیت خانوادگی، بینش و آگاهی و رسالت مربی گری والدین فراهم می‌شود. از این رو ضمن تأکید بر استقلال فکری و توان و مهارت فردی، اراده و انگیزه‌ی شخصی داوطلبان ازدواج، توجه به وضعیت خانوادگی، ارزشهای حاکم بر خانواده‌ی داوطلبان ازدواج و تعهدات اخلاقی خانواده در تربیت فرزندان سالم، صالح، پویا و مسئولیت پذیر، با پرهیز از قضاوت‌های عجولانه و سلیقه‌ای و کلیشه‌ای، می‌تواند در ارزیابی تناسب و کفویت داوطلبان ازدواج بسیار مهم و ارزشمند باشد.
    عدم توازن اقتصادی خانواده‌های دو جوان داوطلب ازدواج، صرف تفاوت در محل تولد، لزوماً نمی‌تواند به عنوان معیار عدم کفویت تلقی گردیده، امکان زوجیت دو داوطلب جوان واجد شرایط، متعهد و مسئولیت پذیر را که با اندیشه و شخصیت مستقل خود از بیشترین کفویت برخوردار و می‌توانند زندگی آرامش بخش و موفقی داشته باشند، منتفی نماید.
    بنابراین توجه به تبار اقتصادی و اجتماعی و نظام تربیتی و فرهنگی خانواده‌ها به هنگام ارزیابی کفویت‌ها و تناسب زوجیت‌ها باید به دور از تعصبات شخصی، پیش‌داوری‌های ناسنجیده و غیرمنطقی و نگرش‌های کلیشه‌ای اطرافیان و با محور قرار دادن معیارهای اصلی و آرامش بخش و سعادت‌آفرین کفویت، ویژگی‌ها و استقلال شخصیت، قابلیت‌ها، شایستگی‌ها و تعهدات دو جوان داوطلب ازدواج صورت پذیرد.


    [ چهارشنبه 101/3/11 ] [ 2:44 عصر ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]
    .: Weblog Themes By WeblogSkin :.
    درباره وبلاگ

    دوستان! چند سالی در کشور خودم به نام افغانستان آواره تر از دیار دگرانم، حال این معنی را بر خویش دارم می­ قبولانم که برای مردم ما هجرت، سفر دور درازی است که انتهای آن محکمه عدل الهی است. لذا هروقت دلم از نا مردمی ها و نامردی های اطرافیان و سران بی سر و حاکمان متعصب سود جویِ کشورم ... می گیرد سراغ « سلام مهاجر » رفته دل نوشته های که قطرات دریای دل گرفتگی های هجران همیشه خانه بدوشی هست را باشما در میان می گذارم . باری عزیزان؛
    این جهان همچون درخت است‏ اى کرام
    ما بر او چون میوه‏ هاى نیم خام سـخـتـگـیرى و تـعـصـب خـامى است
    تا جنینى کار خون آشامى است
    موضوعات وب
    آرشیو مطالب
    امکانات وب


    بازدید امروز: 71
    بازدید دیروز: 51
    کل بازدیدها: 565493
    تماس با ما