سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام مهاجر
لینک های مفید
  • صفحه اصلی
  • ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    خنجر وروسی 

    ... چند لحظه بعد، خالد داد زد و گفت : علی!علی! ماهی من مرده ولی شکمش تکان می خوره، نکند بچه دار باشه !!

    - علی آقا! قآه!قآه! با صدای کلفتش خندید و گفت : من که می گم تو خینگی! خوب خینگی دگه ! مگه ماهی بچه میزاد ؟! ...

    *

    ... علی آقا ! امروز روز بدی نبود، عیدی ما را دریا داد، یک هفته هم که دریا نیاییم، بس است.

    علی آقا شکم بزرگش را ساف صدو هشتاد درجه به سمت خالد چرخاند و با صدای خروسکی و وحشتناکش که تو کوچه ها سیب زمینی پیاز داد میزد، داد زد و گفت: دو تا جوجه ماهی که نشد عیدی ! ...

    خالد حرف های او را قطع کرد و گفت : این همه راه آمده ایم، برگشتنی هم می گیریم، خدا کریم است.

    علی آقا از نوک قایق بلند شد و آمد به سمت خالد، نیمروخ استاد، در حال که با انگشت اشاره تهدید می کرد، گفت : اگه چیزی گیر نیامد، سه تقسیم !

    - خالید : یعنی چه ؟

    علی آقا : خینگ خدا ! یعنی که دو تقسمش مال من !!.

    همین طور که قایق داشت می چرخید، یکباره طور کشیده شد و قایق تکانی سخت بخودش خورد! خالید دوید به سمت عقب قایق، طناب و به سرعت کشید و دید دو تاماهی بزرگ ! داد زد : علی، علی! ... باهم طور را می کشید و ماهی ها، دست و پامیزدند که علی غرید گفت : لامذهب کسافت، این قدر تقلی نکن، نیزه محکمی به پلو ماهی جلو خودش زد، دست پا زدن ماهی کم و کمتر می شد ... بر سر خالد داد کشید و گفت : خینگ خدا ! معطل چیی ؟ بیا بزن ... خالد، دید که قایق سنگین است ممکن است وضع خطرناگ شود، او هم نیزه ای به پیلویی ماهی جلو خودش زد و گفت : چاره ای نیست عزیزم! ممکن است غرقم کنی !..

    علی آقا به ماهی خالد که نگاه کرد، دید از ماهی در دست او کوچک تر است؛ با زرنگی گفت : داداش این یکی دگه تقسیم نمی خواد، ماهی تو مال تو، ماهی من مال من ! ...

    - خالید : باشه ! آقاسید هر چه تو بگی ! ... آقا سید ! این ماهی با بقیه ماهی ها ... اَه ... اصلاً با تمام ماهی های که تاحال گرفتیم فرق می کند ... علی حرف خالد و قطع کرد و گفت : خینگ خدا ! هیچ توفیری نداره !! فقط سفیدی اش با ماهی سفید، کمی فرق می کند ...

    چند لحظه بعد، خالد داد زد و گفت : علی!علی! ماهی من مرده ولی تو شکمش چیزی تکان می خوره، نکند بچه دار باشه !!

    - علی آقا! قآه!قآه! با صدای کلفتش خندید و گفت : من که می گم خینگیی! خوب خینگیی دگه ! مگه ماهی بچه میزاد ؟! ... شروع کرد به دریدن شکم ماهی خودش، دید عجب یک ماهی قد ماهی خودش تو شکم ماهی است، همین طور که مشغول بود، داد زد آی خینگ ! زود شکم ماهی تو پاره کن تا بچه اش نمرده !!

    خالد که شکم ماهیش را پاره کرد، دید بله ! یک ماهی مثل ماهی مادر و قد آن، در شکمش است و زنده و سالم ! همین طور هر دو شکم ماهی های خود شان را پاره می کرد که از درون ماهی قبلی، ماهی دیگری در میامد!... با این تفاوت که ماهی های علی مرده و زخم خورده بود و رنگ پریده ؛ ماهی های خالد زنده و سفید و شاداب ...

    - خالید به علی گفت : علی آقا ! ماهی های درون ماهی من زنده بود و ماهی های تو چرا مرده، در آمدند ؟

    - علی : آخر جوجه ! نیزه که تو میزنی، با نیزه که من میزنم، فرق می کند! نیزه که من بزنم، از این طرف شتر بزنم از آن طرفش در میاد! ببین پهلویی همه شون زخمی است !

    - خالد که نگاه کرد دید که علی درست می گوید، پهلویی همه ماهی های که از شکم ماهی اصلی علی در آمده، زخمی است. کمی دقت کرد، متوجه شد که ماهی اصلی پهلویی راستش زخمی است، ولی ماهی های که از شکم ماهی اصلی علی در آمده اند، پهلو های چپ شان زخمی است !!

    سر تاقدم خالد تیر کشید و با تعجب بیشتر نگاه کرد دید زخم ها همه سیاه شده هستند !! باز که دقت کرد، دید که زخم های ماهی های که از شکم ماهی اصلی در آمده سیاه تر و بزرگتر از زخم ماهی مادر هستند !! ... خالد به فکر عمیق فرو رفت و دگه با علی حرف نزد ... علی آقا داد زد و فریاد کرد و غور زد و فحش گفت و خینگش خاند ... از خالد صدایی در نیامد که نیامد. علی مجبور شد آمد نزدیک خالد نشست و محکم زد به پشت شانه ای خالد و گفت : خینگ خدا ! چرا لال مونی گرفته ای ؟ چیت شده ؟ ...

    >> خوب فکر کنید! چرا خالد ساکت شد ؟ و به چه می اندیشد ؟ شما میتوانید جواب خالد را بگویید ؟

    خوب بعداً میام و می گم !


    [ جمعه 87/12/30 ] [ 5:17 عصر ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]

    ای حافظ کرامت، سال نوت مبارکsalam1000 سرباز وطن، مانده نباشی!

    سرباز وطن، حافظ نام و ننگ
    ای دشمن طالبان، امید حیات مان
    در سایه بلند تو، گلهای  آرزو
    کتاب قلم دارند، در سایه تفنگ تو
    خار و ذلیل باد، دشمن بی ننگ تو
    ای حافظ کرامت، سال نوت مبارک


    [ جمعه 87/12/30 ] [ 1:29 عصر ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]

    تاکتیک جدید طالبانی در افغانستان

    در نشست خبرى اتحادی? ملى ژورنالیستان افغانستان: شبکه هاى جاسوسى، جنگ مذهبى را در افغانستان دامن مى زنند

    شوراى اجرائیه اتحادی? ملى ژورنالیستان افغانستان، نشرات شمارى از رسانه هاى تصویرى را که اختلافات مذهبى را دامن مى زنند به شدت محکوم کرد.

    عبدالحمید مبارز رئیس اتحادی? ملى ژورنالیستان افغانستان طى یک نشست خبرى که دیروز پیش از چاشت در دفتر روزنام? آرمان ملى برگزار گردیده بود، گفت: در چند روز اخیر تلویزیون امروز با دلیل آوردن این که در ویب سایت تلویزیون تمدن (یاسر محسنى) اتهاماتى بر آن تلویزیون وارد گردیده، نشراتى دارد که جنگ مذهبى را آشکارا دامن مى زند و چنین نشرات برضد منافع ملى و وحدت ملى افغان ها است که باید جلو آن گرفته شود.

    آقاى مبارز در پاسخ پرسشى که آیا در عقب چنین برنامه هاى تفرقه افگن، شبکه هاى جاسوسى قــــــــرار دارند، گفت: من به این تلویزیون ها اتهام وارد نمى کنم، اما گفته مى توانم که شبکه هاى استخباراتى قصد دارند تا جنگ مذهبى را که در کشور ما سابقه ندارد و شیعه و سنى با هم برادر وار زنده گى دارند، دامن زنند و توطئه هایى را که در عراق و پاکستان جریان دارد و مسلمان ها به نام مذهب یکدیگر را مى کشند، در افغانستان هم عملى نمایند و به این شکل از اختلافات ما، بهره بردارى کنند که دولت افغانستان به هر قیمتى که مى شود باید جلو چنین نشرات را بگیرد.

    مبارز به وزارت اطلاعات و فرهنگ اتهام وارد ساخت که با چنین مسایل برخورد قاطع ندارد و مسؤولیت خود را نمى داند.

    در این نشست خبرى، قتل جاوید احمد خبرنگار تلویزیون CTV کانادا به وسیل? افراد مسلح ناشناس و تخریب مقبر? رحمان بابا در حوم? شهر پشاور نیز تقبیح گردید.


    [ پنج شنبه 87/12/29 ] [ 9:4 صبح ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]

    دانشگاه الازهر مصر از جامعه المصطفی ایران، در افغانستان جلو زد !

    دانشگاه الازهر مصر که بزرگترین دانشگاه اسلامی در جهان است قرار است در کابل به فعالیت آغاز کند.
    محمد صدیق پتمن معاون تدریسی وزارت معارف کشور حضور اساتید دانشگاه مصر را به فال نیک گرفته می گوید قرار است در ولایت های ننگرهار، بلخ و هرات شاخه هایی از این دانشگاه ایجاد شود.
    در همین راستا تفاهمنامه تازه ای میان وزارت معارف کشور و حکومت مصر تعداد بیست تن از استادان دانشگاه الازهر مصر به منظور تدریس علوم اسلامی و ایجاد شاخه ای از این دانشگاه در کابل وارد افغانستان شدند.
    همچنین قرار است 25 تن دیگراز این اساتید این دانشگاه نیز به کابل بیایند.
    گفته شده است که حدود دوصد تن از متعلمین صنوف 11 و 12 در این دانشگاه جذب خواهند شد.
    معاون تدریسی وزارت معارف کشور گفت : در نظر است یک مرکز به حیث شاخه ای از دانشگاه الازهر مصر در کابل به فعالیت آغاز کند.
    همچنان معاون سفارت مصر د رکابل گفت که آنان به کمک های شان با افغانستان در بخش های مختلف نظیر معارف ادامه خواهند داد.
    همچنین احمد محمود عبدالفتاح معاون سفیر مصر در کابل از توسعه بیشتر همکاری‌های آموزشی کشورش در افغانستان خبر داد و گفت قاهره در بخش‌های آموزش اسلامی با این کشور همکاری خواهد کرد و مضامینی که در دانشگاه الازهر تدریس می‌شود با توجه به نظام آموزشی افغانستان تدریس خواهد شد.
    وی اضافه کرد که از میان پذیرفته‌شدگان، ??? نفر از افراد نخبه برای ادامه تحصیل به مصر اعزام خواهند شد.
    پیش از این مصر با مدرسه ابوحنیفه در کابل پایتخت افغانستان همکاری‌هایی داشته است.
    صبح شنبه 24/12/1387

    منبع : شبکه اطلاع رسانی افغانستان


    [ چهارشنبه 87/12/28 ] [ 3:22 صبح ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]

    تازه ترین رمان برگزیده افغان ...

    این هم عیدیی ما به هموطنان کتاب خان !

    در نهمین دوره جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات ، رمان
    «از یاد رفتن» نوشته محمدحسین محمدی (نویسنده افغان)
    به عنوان رمان برگزیده معرفی شد
    .

     اعتماد ملی:‌ برگزیدگان نهمین دوره جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات در حالی غروب روز گذشته در محل روزنامه اعتماد معرفی شدند که این مراسم شاهد تقدیر از گلی ترقی نویسنده نام‌آشنای ایرانی مقیم فرانسه بود.

    بنا به این گزارش، در مراسم مزبور که با حضور نویسندگانی چون محمود دولت‌آبادی، مدیا کاشیگر، محمد محمدعلی، فرخنده آقایی، اسدالله امرایی، فرهاد جعفری و... برگزار شد، رمان «از یاد رفتن» نوشته محمدحسین محمدی (نویسنده افغان) به عنوان رمان برگزیده معرفی شد.

    در بخش مجموعه داستان این رقابت برگزیده‌ای نداشت و در عوض سه مجموعه داستان <ها کردن( >پیمان هوشمندزاده)، <گوساله سرگردان( >مجید قیصری) و <آن گوشه دنج سمت چپ( >مهدی ربی) که نامزد بودند، شایسته تقدیر شناخته شدند.

    منبع : "روزنامه اعتماد ملی" ش: 881 ص: 12 دوشنبه، تاریخ 26/12/1387

     


    [ دوشنبه 87/12/26 ] [ 9:57 عصر ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]

    در سوگ سردار

    دوستان سلام !

    سالروز میلاد یگانه منجی عالم بشریت حضرت ختمی مرتبت، و ولادت عالم آل محمد حضرت صادق(ع) پیشوای صادقان را تبریک عرض می کنم.

    گر چند باید بدین دو مناسبت بس بزرگ می نوشتم، با آن که صلاحیتش را ندارم ...

    ولی در برابر یکی از رهروان صادق، حضرت صادق (ع) خیلی احساس بدهکاری می کنم. خوب! چه کار کنم ؟ بزاعت ادایی دینم را نسبت به او ندارم. ولی این نداری و ناتوانی، دلیل بر آن نمی شود که حد اقلش را هم پرداخت نکنم ...

    >> در باره او استاد علیزاده مالستانی می گفت : ... رئیس از رأس گرفته شده است. برای همین ، باید سر و تن تناسب و سنخیت وجود داشته باشد، برای همین اگر سرگابی را به انسان بی چسپاند خیلی زشت می شود ! تازه برای تن آدمی مشکلات بوجود می آورد، وقت که برود، اجباراً گردنش را تا سینه بیارد پاین و خم کند، تا راهش را ببیند ... می شود؛ طنز، کاری کاتور، مسخره ... روی همین حساب الزاماً میان رئیس و مرئوس هم باید تناسب و سنخیت وجود داشته باشد. شهید مزاری (ره) از این نوع بود؛ او به تمام کمال با مردم مظلوم هزاره و شیعه افغانستان سنخیت داشت. او از میان همین باز ماندگان برگان و ستم کشیده گان برخواسته بود، درد های ما و درمان آنها را میدانیست. برای همین برای رقیبان ریاکار و خر مقدسش وجود بی بدیل او غیر قابل تحمل بود ...

    آری ! این سنخیت را تمام مردم ما، با تمام وجود حس کرده بود. بنگیرید ! این درد مندان چه می گویند :

    اودرزمانیکه احزاب بنیاد گرای پشاور تصمیم گیرنده سرنوشت کشور شد وگفتند که ما درباره حقوق زن ، هندو وهزاره بعدا تصمیم می گیریم واین موضعگیری بنیاد گرایان وتمامیت خواهان پشاور نشین برتصمیم های آینده اش تاثیربسزایی داشت وشجاعانه نسبت به باورهای قبلی اش نسبت به این گروه های افراطی تجدید نظرکرد.

    (به مناسب چهاردهمین سالگرد شهادت فریادگرعدالت رهبرشهید استادمزاری)

    شناخت رهبر شهید استاد مزاری نیاز به شناخت جامعه یی دارد که درآنجا او واندیشه ای او مبارزه می نماید.

    پیش ازآنکه ما دنبال شخصیت آن شهید برویم جامعه ومردمی را بشناسیم که او، ازآن جامعه ومردم برخواسته است وازآنها نمایندگی میکند.

    مزاری رهبری است برخواسته از متن توده های فقیر ورنج دیده که 250 سال شلاق استبداد را بردوش دارد .

    مزاری رهبریست که رنج به زنجیرکشیدن مردم خودرا باپوست واستخوان خود درک کرده است.اوهرلحظه صدای شکستن استخوانها و ناله جوانان مردمش از سیاه چالهای وزندانهای عبدالرحمان خانی و..... رامی شنیده است.

    اواسارت جوانان ،دختران وزنان هزاره را که در بازارهای قندهار که به قیمت دو پیسه فروخته می شده ودر صفحات تاریخ اینهارا می دیده سخت اورا آزار می داده است.برهمین مبناست شخصیت او بادیگربنام رهبران فرق دارد.

    اوفریاد درگلوخفه شده 250 ساله مردم دربند کشیده خوداست.براین اساس است خواسته هایش برای قشری دلنشین وبرای قشری دیگر دشوار وسنگین تمام می شود.

    درهمینجاست که فریادهای اوچنان الهام بخش بوده که برای اکثریت مردمش مقتدا ورهبرمیگردد وبرای عده ای این فریادها چنان کوبنده وسخت تمام می شود که تصمیم به تخریب و نابودیش می گیرند .

    اینجاست اگربخواهیم مزاری را بشناسیم اول باید در درون جامعه هزاره رفته،آرزوها وحرمان تاریخی این قوم را درک کنیم یعنی قوم ایکه حداقل درصدسال گذشته تحقیر و توهین شده مردم ایکه 62 درصد شان قتل عام شده مردی ازهمین تبار برای نجات شان فریاد می زند.

    به نمونه های آن خواسته توجه میکنیم

    مابرای مردم خود فقط این را می خواهیم که دیگر هزاره بودن جرم نباشد.

    درهمین راستا درجای دیگر چنین می گوید

    مادرافغانستان هیچ چیزی نداشته ایم وهیچ چیزی اضافی نمی خواهیم ما فقط خواسته ایم که غول انحصار رابشکنانیم.

    ویادرجای دیگرچنین گفته است

    ماعاشق قیافه هیچکس نیستیم فقط می خواستیم مردم ما درتصمیم گیری سیاسی این کشور سهیم باشد.

    کسیکه مفهوم این فریادها را درک نکند شناخت مزاری برای او بس دشوار خواهد بود.

    آنانیکه دنبال واقعیتها هستند قبل از شناخت مزاری باید محتوی این جمله را خوب بفهمند (من دیگرنمی خواهم هزاره بودن جرم باشد)

    یا چنان که «محمد بشیر رحیمی» می گوید :

    هردم شهید می شوی، ای تا ابد شهید

    آه ای همیشه وسوسه ی واژه های من
    هر لحظه، ذوق گفتن شعری برای من
    هر روز، چشمهای مرا، میزنی کلید
    هر لحظه، در برابر من می شوی شهید
    هر روز، تکه تکه، شده تازه می شوی
    در خلق، بیش و بیشتر، آوازه می شوی
    روح تو چشمه ای است که در خاک جاری است
    روحی که خاک در جریانش، بهاری است
    روح تو چشمه ای است که در خاک جاری است
    روحی که خاک در جریانش، بهاری است
    تو کیستی؟ که وسوسه های نگاه تو
    چون آسمان، در آینه و آب، جاری است
    از انعکا س چشم کی، آبی است آسمان؟
    این رنگ چشم کیست که اینگونه ساری است
    هر جای غنچه ای که سر از گل کشیده است
    رنگ به بر نشسته ی خو ن مزاری است
    تو پاک، از هوسکده ی خاک پر زدی
    روح تو، از هرانچه که دنیاست عاری است
    رو کرده بود اگر چه که دنیا بتو ولی
    دار و ندارت از همه دنیا، ندار ی است
    اما ببین! که پاره ای از وارثان تو
    خط می کشند بر سر نام و نشان تو
    خط ترا ز خاطر اوراق می برند
    چون آبها، که سنگ در اعماق می برند
    خاکسترند! بر رخ ماه تو این همه
    کی می نهند پای براه تو، این همه؟
    اینان که کوک زندگی شا ن، تو نیستی
    هر یک کسی برای خود است و تو کیستی
    تو کیستی، که خون تو باشد برای شان
    غیر از حنای ریخته ی دست و پای شان
    خون تو، رنگ ناخن زنهای شان شده
    گلهای رنگ رفته ی کالای شان شده
    خون ترا معاوضه با غازه می کنند
    سرخاب گونه های زن تازه می کنند
    هر روز فرش و عرش دگر می کنند نو
    هر روز رنگ خانه و در می کنند نو
    چیزی نمانده از تو، بجز این برای شان
    خون تو چیست جز، سند خانه های شان
    اینسان چگونه، از تو نفس می توان زدن؟
    این چیست، غیر بر سر گورت دکان زدن؟
    آه ای همیشه! دغدغه ی هست و بود من
    انگیزه ی تمام و کمال وجود من
    اینگونه، در سراسر من کشته می شوی
    هر روز، در برابر من تکه می شوی
    از تکه، تکه، تکه، شدن می شوی پدید
    هر دم، شهید می شوی، ای تا ابد شهید


    [ دوشنبه 87/12/26 ] [ 6:24 صبح ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]

    در سوگ روح هویت و حریت هزاره ...

    دیروز جمعه، پیروان و فرزندان مظلومی ابرمرد تاریخ تشیع و هزاره، مزاری بزرگ، به سوگ نشستند. در دیاری غربت و مظلومیت، با تمام مشکلات موجود بر سر راه مهاجرین ما در ایران، مراسیم پور شکوهی یاد بود چهاردهمین سال گشت، "روح هویت و حریت هزاره در افغانستان" در جوار کریمه اهلبیت، خواهر غریب الغرباء حضرت رضا(ع) بی بی دو جهان حضرت معصومه (س) برگزار شد. در این مراسیم بر نامه های مفیدی در متن و حواشی آن وجود داشت، که از جمله پخش سیدی یاد و بود یار وفادار شهید مزاری بزرگ، فرمانده قهرمان جوان و شجاع و اندیش مند او شهید ابوذر بود ... و در ادامه سخنان مفیدی اندیش مند درد مند، جناب حجت الاسلام و المسلمین جناب علیزاده مالستانی که به صورت چکیده ای "برخی ویژگی های شهید مزاری(ره)" تقدیم می گردد .

    برخی ویژه گی های شهید مزاری

    ان الحر حر فی جمیع حالاته ...(امام صادق (ع)

    شهید مزاری یک آزاد مرد به تمام جهات بود.

    »» جهاد در دو سنگر شمشیر و قلم را، از جمله ویژگی های شهید مزاری (ره) بر شمرد. مزاری در زمانی مردم را به سوی حق و خواهی فرا می خواند که به اصطلاح بزرگترین ملاها، مردم را در برابر ناملائمات و نابرابریی بوجود آمده از بی عدالتی، توصیه به صبر سکوت و شکبایی می کردند، برای دوام قوام بقای سلطنت جائرانه و ظالمانه شاهان مستبد و متعصب دعا می کردند و مردم عوام هم بلند آمین می گفتند !! باکمال وقاحت آیه وارده در شأن حضرت داود (ع) به سردار داود مستبد متعصب ستمگر تطبق می کردند !! مخالفین نظام استبداد را به چهار کتاب آسمانی تکفیر می کردند !! شهید مزاری در همان زمان که آب از آب تکان نخورده بود، همه در خواب استحماری به سر می برد، او یک مبارز بود.

    از جمله طرح های او "عدالت اجتماعی" بود. شهید مزاری (ره) "عدالت اجتماعی" را تنها راه آرامش صلح و آشتی و سعادت و پیشرفت کشور می دانیست. به همین جهت سیستم نظام سیاسی دولت را "فدرالی" پیشنهاد نموده بود. چون در نظام فدرالی، همه ملت و اقوام موجود افغانستان، در تعیین سرنوشت خود شان شراکت و اختیار داده می شود. متأسفانه یک تعداد از همین به اصطلاح علماء دین گفتند : نظام فدرالی مخالف اسلام است !! در حال که نظام فدرالی در جمهوری اسلامی پاکستان، غیر اسلامی و مخالف شریعت اسلام نیست، در افغانستان مخالف اسلام محسوب می شود؟ !! اضافه نمود : بنده به عنوان یک طلبه هر چه فکر می کنم، که کجای اسلام و شریعت با نظام فدرال یعنی که مردم در تعیین سرنوشت خود نقش داشته باشد مخالف اسلام است ؟ ندیده ام.

    آری ! همان های که دیروز می گفتند : شیعه به تمام حق و حقوق شان رسیده، امروز که بعد از هزاران شهید و ویرانی خانه های مردم ... که شیعه در قانون اساسی برسمیت شناخته شده و قانون احوال شخصیه شان را هم به تصویب رسانده اند؛ می گوید : شیعه هنوز به حق خودش نرسیده است !!! چه طور دیروز که حتی به عنوان یک مذهب، کسی قبول نداشت، به قول شما به تمام حقش رسیده بود، ولی امروز ... تازه بد تر از این ! می گوید : این من بودم که پیش این و آن عذر و زاری و التماس و درخواست کردم که شیعه برسمیت شناخته شود و احوال شخصیه شان را برسمیت بشناسند !!! آخر ! ادعای حق حقوق با التماس درخواست می شود ؟ این ثمره خون هزاران شهید و تلاش شهید مزاری ها بود که مذهب جعفری را به این نتیجه رسانده است.

    »» یکی از ویژگی های برجسته شهید مزار (ره) ساده زستی و بی پرایگی او بود. مثلاً از صبح بلند می شد می رفت در وزارت خانه های مختلف ... ظهر برمی گشت، در بازار غذا نمی خورد! هرچه که بود، برایش می آودند می خورد ! لباس برایش تهیه نمی کرد، از لباس دسته دوم دور انداخته دیگران استفاده می کرد !! با آن که هم پول شخصی داشت و هم وجوهات در اختیارش بود. کجاست زمین و مذرعه مزاری ؟ کجاست بلند منزل ها و مارکت های مزاری ؟ کجاست ...  مزاری ؟ که بقیه آقایان دارند و برای نسل اندر نسل شان به ارث می گذارند.

    »» از دیگر ویژگیهای شهید مزاری (ره) عزم استوار محکم او بود که هیچ کس در عزم آهنین او خلل ایجاد کرده نتوانیست، در حال که عزم های را متزلزل و دیگر گون کرد ...

    + جانشین شهید مزاری کیست؟ جواب جالب داد : جانشین شهید مزاری شما مردم هستید! شما مردم!

    آری ! جناب حاج آقای استاد علیزاده درست گفت. مردم جانشین شهید مزاری (ره) می باشد. زیرا تا قبل از مزاری بزرگ، حرف زدن از شخصیت هویت هزاره ، حقوق هزاره، برسی و تحقیق در باره هزاره و ستم های رفته بر هزاره، جرم محسوب می شد !! برای همین بود اگر کسی چیزی در باره ای هزاره می نوشت، مخفی نگه میداشت، تا حکومت اطلاع پیدا نکند، زیرا او و اثرش هر دو محکوم به  نابود.


    [ شنبه 87/12/24 ] [ 6:35 صبح ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]
    .: Weblog Themes By WeblogSkin :.
    درباره وبلاگ

    دوستان! چند سالی در کشور خودم به نام افغانستان آواره تر از دیار دگرانم، حال این معنی را بر خویش دارم می­ قبولانم که برای مردم ما هجرت، سفر دور درازی است که انتهای آن محکمه عدل الهی است. لذا هروقت دلم از نا مردمی ها و نامردی های اطرافیان و سران بی سر و حاکمان متعصب سود جویِ کشورم ... می گیرد سراغ « سلام مهاجر » رفته دل نوشته های که قطرات دریای دل گرفتگی های هجران همیشه خانه بدوشی هست را باشما در میان می گذارم . باری عزیزان؛
    این جهان همچون درخت است‏ اى کرام
    ما بر او چون میوه‏ هاى نیم خام سـخـتـگـیرى و تـعـصـب خـامى است
    تا جنینى کار خون آشامى است
    موضوعات وب
    آرشیو مطالب
    امکانات وب


    بازدید امروز: 185
    بازدید دیروز: 51
    کل بازدیدها: 565607
    تماس با ما