سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام مهاجر
لینک های مفید
  • صفحه اصلی
  • ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    بسم الله الرحمن الرحیم

    تماشاگر بزرگ و نیرو بخشمراسم عاشورا در کابل

    «هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ»

    تأثیر تماشاگر و بیننده و تشویق آن را بر وزرش کاران و هنر مندان و رزمندگان ... حتی دانشمندان علماء را کسی منکر نیست، به همین دلیل در مسابقات مهم نمایندگان مجلس، وزراء و حتی رئساء جمهور جهت تشویق ورزشکاران شرکت می کنند. در این نوشته تماشاگر نیروبخش معرفی می شود که چشم ناظر او هر مشکلی را آسان و هر غم و اندوه را تحمل پذیر کرده و شخص که خودش را مور توجه و لطف نظر و تشویق او می بیند انرژی نیروی در برابر مشکلات بدست می آورد که غیر قابل درک و بیان می باشد؛ از طرفی پاداش های تشویق توجه بس بزرگ ارزش مند است.

    این تماشاگر نیروبخش و پاداش دهنده بزرگ کیست؟

    آن ناظر بزرگ و نیروبخش را امام حسین(ع) در سخت ترین لحظات زندگی، لحظه ای که واقعاً برای هر انسانی سخت و غیر قابل تحمل است؛ آن لحظه است که حسین بن علی علیه السلام طفل شش ماهه علی اصغر روی دستش بود که با تیر دشمن کینه توز گلویش پاره شده بود؛ فرمود: «هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ» یعنی چه؟ خیلی مشکل است امام حسین علیه السلام، امامی که خسته شده است، از صبح تا نزدیک ظهر این همه داغ دیده است. این همه جنگ کرده است. این همه تشنگی کشیده است. حالا هم بچه شیرخاره‌اش را روی دستش به شهادت رسیده است. خونش را به آسمان می‌ ریزد و این جمله را می‌گوید: «هَوَّنَ» یعنی آسان چیزی نیست، بر من آسان کرده است، آنچه بر من نازل می‌شود تمام سختی‌هایی که بر من نازل می‌ شود، آسان کرده است. چه چیزی اینها را آسان می‌ کند؟ بدلیل این که این سختی ها پیش چشم خداست. یعنی همین که خدا دارد می‌بیند، مشکل کار من آسان می‌شود. «هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ»... .

    علی اصغر که به چهره رنگ نداشت @   یارای سخن با من دلتنگ نداشت

    یارب! توگواه باش، شش ماهه من @   شد کشته ظلم و با کسی جنگ نداشت

    آری! از حضرت امام حسین علیه السلام در کتب حدیثی کمتر نقل بخاطر اینکه در جو خفقان زندگی می‌کرد و سیستم حکومتی که قبل از یزید به روی کار بود برنامه‌اش طوری بود که امام علیه السلام نمی توانیست آن گونه که امت اسلامی می باید از برکت اندیشه حضرت استفاده کنند، چوه پایه های حکومت زر و زور تزویر شان متزل می شد؛ لذا ما از امام حسین علیه السلام در فقه حدیث، خیلی کم داریم. یعنی شاید اگر 200 حدیث که از امام صادق علیه السلام و امام باقر علیه السلام هست، فقط یک حدیث از امام حسین علیه السلام باشد. این محرومیت امت اسلامی از برکت فیض دانش آن حضرت به خاطر این است که جو به گونه بود که نمی‌گذاشتند امام حسین حرفی بزند. بنابراین در علوم اسلامی ما از امام حسین علیه السلام حدیث کم داریم و همچنین از امام دهم و یازدهم هم به همین صورت است. چون اوج خفقان بود. فقط از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام حدیث زیاد داریم و80، 90 درصد علوم اهل بیت شاید از این دو امام باشد و علتش هم اینست که امام باقر و امام صادق علیهما السلام در زمانی زندگی می‌ کردند که بنی امیه افت کرده بود و بنی عباس هم هنوز ریشه ندوانده بود. در فاصله تضعیف حاکمیت بنی امیه وروی کار آمدن بنی عباس فرصتی بود که این دو امام توانستند حوزه علمیه و مدارسی راه بیاندازند و افرادی را پرورش دهند. زمان که بنی امیه روی کار بود و قدرت داشت، و از زمانی که بنی عباس روی کار آمد و قدرت پیدا کردند، خفقان بوجود آوردند. و لذا امام حسن و امام حسین و امام سجاد درزمان حاکمیت و قدرت بنی امیه زندگی می نمودند و امام جواد و امام هادی و امام عسگری هم در خفقان حاکمیت بنی عباس بودند. سه امام این طرف، سه امام آنطرف در خفقان بودند. امام حسن و امام حسین و امام زین العابدین علیهم السلام در خفقان اموی و حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسگری هم در خفقان عباسی ولذا از امامان ما فقط از امام باقرو امام صادق علیهماالسلام روایت زیاد وارد شده است. از امام حسین به خاطر همان جو خفقان احادیث کمتری نقل شده است. جملات چندی درباره نهضت خودش دارد. که در نوشته فوق کلام کوتاه و ارزش مندی را از آن حضرت نقل و بررسی می گیریم.


    [ شنبه 89/9/27 ] [ 3:1 عصر ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]
    .: Weblog Themes By WeblogSkin :.
    درباره وبلاگ

    دوستان! چند سالی در کشور خودم به نام افغانستان آواره تر از دیار دگرانم، حال این معنی را بر خویش دارم می­ قبولانم که برای مردم ما هجرت، سفر دور درازی است که انتهای آن محکمه عدل الهی است. لذا هروقت دلم از نا مردمی ها و نامردی های اطرافیان و سران بی سر و حاکمان متعصب سود جویِ کشورم ... می گیرد سراغ « سلام مهاجر » رفته دل نوشته های که قطرات دریای دل گرفتگی های هجران همیشه خانه بدوشی هست را باشما در میان می گذارم . باری عزیزان؛
    این جهان همچون درخت است‏ اى کرام
    ما بر او چون میوه‏ هاى نیم خام سـخـتـگـیرى و تـعـصـب خـامى است
    تا جنینى کار خون آشامى است
    موضوعات وب
    آرشیو مطالب
    امکانات وب


    بازدید امروز: 120
    بازدید دیروز: 122
    کل بازدیدها: 553041
    تماس با ما