سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام مهاجر
لینک های مفید
  • صفحه اصلی
  • ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    سبتامبر دوم جهان

    * پاکستان، افغانستان دومی القاعده شده است.

    بنیاد گراهای پاکستان، با در دست گرفتن قدرت اتمی آن، آثار تمدن را از جهان پاک خواهد کرد.

    * پاکستان :‌ "چاه مکن بهری کسی، اول خودت دوم کسی".

    **رضاحسنی**

    فاجعه تروریستی روز چهار شنبه در بمبئی هندوستان دقیقا سبتامبر دوم است. آنچه که مسلم است این که تروریست ها نه یهودی است و نه نصرانی، نه کافر و ملحد بی خداست و نه هندوستانی و داخلی ! متأسفانه مسلمانند، مسلمانهای قشری و با گرایشهایی سلفی و قهقرایی، دشمنان امنیت و آسایش انسانها در جهان مدنی و مدرن. دوستان نادان ظاهری اسلام و دشمنان واقعی اسلام مسلمین .

    این که این ها در کجا تربیت آموزش دیده اند، از کدام کشور وارد هندونستان شده است ؟! جای چندان تحقیق تفحصی نمی باشد. زیرا آنها با هزینه های ملیاردر های عربستان سعودی و عمانی ... در پاکستان طبق افکار و اندیشه مکتب سلفی قهقرایی وهابیت تربیت دینی و آموزش نظامی دیده علیه تمدن و امنیت دنیا اعزام می شوند.

    پس مرز و مرکز ورود این ترورستها معلوم می باشد که پاکستان است. آنچه که مهم می نماید آن است که آیا دولت فعلی پاکستان در طراحی فاجعه "سبتامبر دوم" در هند دخالت داشته است یا نه ؟ نقش دخالت دولت فعلی پاکستان بدان دلیل ضعیف جلوه می کند که دولت فعلی پاکستان وارث چاه کن های دولت های قبلی است با پرورش و آموزش بنیادگرا علیه افغانستان و اخاذی از جهان، خود هم اکنون در همان چاه افتاده است که دولت های قبل همانند بابر ها برای دگران کنده بودند.

    آنچه که مسلم می نماید، این است که دولت پاکستان، پایگاه و افغانستان دومی  برای گروهای بنیاد وهابیت و القاعده شده است. لذا سبتامبر دوم هند، اختاری است برای جهانیان مبنی بر این که بزودی تندروان بنیادگرا در پاکستان حاکمیت را به بدست خواهد گرفت ، قدرت اتمی آن در اختیار گروه تروریست بنیاد گرایی وهابی القاعده قرار می گرد ، دگر سمتامبر های درکار نخواهد بود ، بلکه فاتحه تمدن بشریت را باید خواند.


    [ جمعه 87/9/8 ] [ 11:46 صبح ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]

    سخنی چند در "اراده جدید" کرزی

    یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ (49) الحجرات :  13)

    این جهان همچون درخت است ای کرام * ما بر او چون میوه های نیم خام

    سخت گیری تعصب خامی است  * تاجنینی کار خون آشامی است

    ****

    "اراده جدید" یا همان تصمیم اخیر کرزى مبنى بر مبارزه با فساد ادارى تصمیم خوبى است اگر عطف به اراده ها و تصامیم ماقبل شان نگردد! به  عنوان "مشت نمونه خروار"ایشان در همان اوایل ریاست شان وعده داده بود که بزودى پاسپورت جدید چاپ با قیمت تقریبا خیلى کمتر از قیمت معمول آن روز به آسانى در دست رس مردم قرار گیر0 اما شد آنچه که نمى باید مى شد که هموطنان دیده و چشیده اند0

    یکى از طرح هاى اعلام شده در این تصمیم جدید آن است که جلسه هاى منظمى با" استره محکمه "، "لوى سرنوالى "، "وزیر داخله"، و مسئولین بلند پایه ... داشته باشد. در این نشست ها چه گفته مى شود نمى شود سر جاى خودش . آیا مشکل اساسى عدم گرم هم آیى سران بالا  با جناب ریاست جمهورى آقاى کرزى  مى باشد؟! ...

     فساد ادارى در افغانستان ریشه تاریخى دارد که  اوج آن از دوران حکومت جابرانه عبد الرحمن جابر بنیاد گذارى شده نسل اندر نسل آن سیاست شیطانى جابرانه  اى جاهلانه با صرف و اصراف ملیارد ها  ثرمایه هاى مادى‏و  بى حساب ثرمایه هاى معنوى ملت تقویت و نهادینه شده است ؛ لذا فساد ادارى مى باید کارشناسى ریشه یابى گردیده سپس  طبق راهکار هاى محقیقان با معضل فوق مبارزه شود.

    مادر فساد ادارى در افغانستان دو امر کاملاً شناخته شده است، که یکى از دیگری سابقه بس تاریخى طولانى تر دارد ؛ و آ ن چیزى نمى باشد جز تعصبات قومى و مذهبى که متأسفانه  بیش از یک قرن است که به آن دامن زده و تقویت شده و مى شود که همین الان در ادارات افغانستان براى خیلى از رئیس رواسا و مسئولین سرلوحه کاریى شان مى باشند. حتى خود جناب جلالت مآب هم مستثنى نمى باشد ! ... وقت در اداره اى براى استخدام یا کار های اداری دیگری مراجعه مى کنید، پیش از لیاقت و تخصص شما به چشم‏و  بینى و گرایشهاى قومى مذهبى توجه مى شود، دیگر خود شما از این مجمل داستان مفصل بخوانید چه مى شود ...  

    دومین چیزى که در  گترش فساد ادارى نقش کلیدى دارد، فقر اقتصادى است . وقت کارمند و مأمور دولت با حقوق خودش نمى تواند از زیر بار نیاز هاى اولیه خانه و خانه و خانواد اش برآید، وجدان و سلامت کاری توقع بس دور از انتظار و نامعقولى است .

    لذا ما انتظار داریم چنانکه جناب جلالت مآب در تصمیم  فوق جدى مى باشند، براى رفع و دفع این دو بیماری و معضل اجتماعی ترویج فساد ادارى راهکار معقول و قابل پذریش ارائه نمایند، تا مردم به این وعده ها اطمنان حاصل نماییند.


    [ سه شنبه 87/9/5 ] [ 3:30 عصر ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]

    تفاوت تحمیل زبان با ترویج آن

    در ترویج زبان باید راهکارهای نرم افزاری آن را جستجو کرد. نا گفته نماند که برخورد های خشونت آمیز و تحمیل و تحمیق، برای ترویج زبان به هیچ وجه مناسب نمی باشد؛ نه تنها زبان و فرهنگی را ترویج نمی کند، بلکه او را محدود منفور می گرداند.

    ****

    ... متأسفانه تابلو های ادارات دولتی افغانستا تقریباً کلاً به زبان پشتو می باشند، با آن که در قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان زبان فارسی هم به عنوان زبان رسمی و ملی شناخته شده است. از طرفی اکثریت اقوام و قبایل افغانستان همانند تاجکان، هزاره ها، قزلباش ها، پشه ای ها و حتی اقوام که زبان مادری شان دری نمی باشند، مانند خواهران و برادران ازبک، ترکمند، هندو ... به زبان فارسی مسلطند و صحبت می نمایند؛ تا آنجایی که اگر یک پشتون زبان، فارسی بلد نباشد در ارتباطات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی – اقتصادی اش دچار مشکل و محدویتی خواهد شد که ضرر و زیان مادی و معنوی آن قابل جبران نخواهد بود. از همین  سبب است که برادران و خواهران پشتون اهل فکر و فرهنگ و هنر، به زبان فارسی، همانند خلیل الله خلیلی شعر می سرایند و کتابهای علمی پژوهشی شان را هم به همان زبان می نوسند. چرا ؟ چون علم دانش زایده  و زاده ای قوم و کیش خاص نیست، متعلق به جهان بشریت می باشد. بدین جهت انسانهای که با تلاش و مجاهدت خود به مقدار هرچند کمی آن دست می یازند، مطابق فطرت انسانی شان نمی خواهند که کوچک و محدود شود و متهم به حبس علم و دانش. لذا تا آنجای که توان دارند، سعی می نمایند که شخصیت او و خدمات علمی فرهنگی اش توسعه یافته در دست رس انسانها بیشتری قرار گیرد. لذا زبان که بار انتقال بیشتر علم دانش را دارند، خواهان و خواستار و فرا گیران بیشتر هم دارند... .

    می گویند زبان مشهور فعلی جهانی که زبان علم و تکنولوژی محسوب می شود؛ زبان بردگان و زحمت کشان بوده است! اما امروز می بینید که زبان علمی جهان شده است. آیا بردگان با زور و شمشیر او را جهانی کردند؟ نه خیر. بلکه با تلاشها و پشتکاری بردگی شان، - پشتکار و کار و تلاش، یکی از ویژگیهای بردگان یا همان موالی مستضعفان می باشند - در صحنه های علمی، هنری، سیاسی- اقتصادی با شیوه های نرم افزری، بشریت را نیازمند زبان شان کردند. تا آنجای که دشمنان شان شایق و خواستار فراگیری زبان هستند که هیچ بلکه در دانستند آن فخر مفروشند!... .

    راهکار فوق، یکی از بهترین راهکارها؛ در واقع شاه کاری در ترویج زبان و فرهنگ محسوب می شود. برای همین زبان های که در فصول از عمر شان قرن ها، سیادت سلطنت در جهان علم و فرهنگ داشتند، به دلیل سست انگاری ها و بی درایتی های متکلمین آنها، پشتوانه ای علمی، فکری، فرهنگی اش را از دست داده، دارند راهی انبار آثار باستانی می شوند.!

    آری! در ترویج زبان باید راهکارهای نرم افزاری آن را جستجو کرد. در این مقال ما در سدد برسی نرم افزار های فکری فرهنگی ترویج زبان نیستم، چون خود مقوله طولانیی دارد. ولی نا گفته نماند که برخورد های خشونت آمیز و تحمیل و تحمیق، برای ترویج زبان به هیچ وجه مناسب نمی باشد؛ نه تنها زبان و فرهنگی را ترویج نمی کند، بلکه او را محدود منفور می گرداند.

    هفته پیش از طرق رسانه های خبری شنیدم که دانشجویان در کابل خواستار اضافه کردن زبان فارسی در تابلو های دانشگاه کابل در کنار زبان پشتو و انگلیسی شده بودند. چون این درخواست به حق بوسیله مسئولین و مالکین فرهنگ دانشگاه یا همان ((پوهنزی)) ها مورد پذیرش قرار نگرفت، دانشجویان، یا همان دوستداران فکر و فرهنگ با یک اقدام مسالمت آمیز دست به تظاهرات زدند، که متأفانه با برخورد خشونت آمیز پلیس مواجه شدند!. آیا کسانی که دستور چنین فرمان های نابهنجاری را صادر می کنند، طرفدار و دوستدار زبان پشتو است؟ البته در ظاهر چنین جلوه می کند، در قصد و نیت آنها هم شاید همین باشد. اما آیا این برخورد های فزیکی، در ترویج و محبویت زبان پشتو کمک می کند؟! ولی آنچه که تجربه علمی نشان داده است، این اسکنجبین سفرا و تنفر می افزاید. لذا با کمی فکر به این نتیجه می رسیم که این مستضعفین فکری فرهنگی، یا اصلاً به تاریخ مروجین زورگوی زبان پشتون نگاه نکرده و نخوانده اند یا حافظه تاریخی شان دچار "آلزایمیر" شده است. کره ای ها یک دعای معروف دارد که می گویند : خدا یا مرا از شر محبت های جاهلانه دوستانم محافظت نما! چون هوای صدمات دشمنان را خودم دارم !. در زبان فارسی هم ضرب المثلی در این باب داریم که می گوید : « دشمن دانا به از دوست جاهل » ... . یک مبلغ و کشیش مسیحی در مباریزه با اسلام طرحی را ارائه کرده بود مبنی بر این که مسحیت باید مانند یهودیت، مدافعین بد برای اسلام پرورش دهند!. برای همین شما می بینید بیشترین جعال حدیث و طرفداران و حامیان آن یهودیهاست... .

    راستی زبان فارسی را که در افغانستان ترویج کرد است؟! بوسیله کدام شاه، سلطان جابر و ستمکاری زورگو و متعصبی با سرنیزه و شمشیر به مردم افغانستان تحمیل شد؟! اگر شما چنین چیزی را در تاریخ افغانستان پیدا کردید، من تمام دار و ندار فقیرانه خودم را با طب خاطر به عنوان جایزه ناقابل به محقق محترم تقدیم می کنم!.


    [ شنبه 87/9/2 ] [ 11:26 صبح ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]
    .: Weblog Themes By WeblogSkin :.
    درباره وبلاگ

    دوستان! چند سالی در کشور خودم به نام افغانستان آواره تر از دیار دگرانم، حال این معنی را بر خویش دارم می­ قبولانم که برای مردم ما هجرت، سفر دور درازی است که انتهای آن محکمه عدل الهی است. لذا هروقت دلم از نا مردمی ها و نامردی های اطرافیان و سران بی سر و حاکمان متعصب سود جویِ کشورم ... می گیرد سراغ « سلام مهاجر » رفته دل نوشته های که قطرات دریای دل گرفتگی های هجران همیشه خانه بدوشی هست را باشما در میان می گذارم . باری عزیزان؛
    این جهان همچون درخت است‏ اى کرام
    ما بر او چون میوه‏ هاى نیم خام سـخـتـگـیرى و تـعـصـب خـامى است
    تا جنینى کار خون آشامى است
    موضوعات وب
    آرشیو مطالب
    امکانات وب


    بازدید امروز: 102
    بازدید دیروز: 125
    کل بازدیدها: 550011
    تماس با ما